سوم) ابومسلم[1]
برخلاف رأی بیشتر مفسران، ذبح و زنده شدن دوباره پرندگان در خارج محقق
گشته است، معتقد است در کلام چیزی که بر انجام آن دلالت کند، وجود
ندارد. رأی وی دقیقتر و متبادر به ذهن است و از حیث لغت
و ترکیب کلماتِ آیه، همین معنی فهمیده میشود. [2]
عبده و رشید رضا نیز اذعان دارند که در این آیه
قرینهای وجود ندارد که به ذبح پرندهها دلالت کند و غرض ذکر مثال محسوسی برای برگشت آسان ارواح به
اجساد است.[3]
چهارم) هر امری بهقصد امتثال صادر نمیشود، بلکه ممکن است امر،
مفهوم خبری داشته باشد. در قرآن نیز در موارد بسیاری فعل
امر آمده که منظور از آن خبر بوده است. در اینجا نیز ظاهر آیه
امر است اما حقیقت آن اخبار است. در حقیقت، این آیه
تمثیل است و میخواهد زنده کردن مرده را در قالب مثال بیان کند.
پنجم) معنای
آیه این است که چهار نوع پرنده را بگیر. آنها را نزد خودت نگهداری
و تربیت کن به شکلی که با تو انس بگیرند تا هرگاه آنها را صدا
زدی، نزد تو بیایند؛ آنگاه هر یک از آنها را بر فراز
کوهی قرار بده و یکییکی آنها را صدا کن. آنها بهسرعت
و بدون اینکه کوهها و بعد مسافت مانع گردند، نزد تو میآیند. امر پروردگار در احیای
مردگان نیز چنین است. هرگاه بخواهد مردهای را زنده کند با کلمه
تکوین آنها را میخواند و میفرماید زنده شوید پس
زنده میشوند. در آغاز خلقت
نیز موجودات را به همین صورت آفرید.[4]
[1] - مفسر معتزلی قرن سوم که تفسیر او به طور کامل
دردسترس نیست.
[2] - محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح
الغیب ج ۷، ص ۳۸.