ضمن آنکه نظریه تمثیل مخالف سیاق است و آیه به یک
حقیقت تاریخی اشاره میکند
که در خارج واقعشده و در عهد قدیم مانند آن ذکرشده است.[1]
چهاردهم) برفرض آنکه سخن عبده موافق بااعتبار و هماهنگ با وحدت
سیاق باشد، به این دلیل که در تاریخ همواره ملتهای
ذلیل و ظلم پذیر ازنظر معنوی مرده و ملتهای مقاوم و
مجاهد، زنده و پویا هستند[2]،
نمیتوان با عدول از ظاهر
آیات هر معنای صحیح و هر حقیقتی را بر قرآن
تحمیل کرد.[3] ایکاش حرکتهای سیاسی و روشنفکرانه
برای وجاهت بخشی به مشی خود به تفسیر قرآن روی نمیآوردند.[4]
پانزدهم) روش مفسران المنار در مورد قصص قرآن ناهماهنگ است. در اینجا
مفسران ذکر نشدن جزئیات در آیه را دلیل بر تمثیل میدانند
و نه بیان حادثهای
تاریخی. درحالیکه ایشان اختصار در قصص قرآن را
دلیل بر بلاغت قرآن میدانند تا موضوعات فرعی و غیرضروری
مخاطب را از مقصود آیه بازندارد.
[1]
- عبدالاعلی موسوی سبزواری، مواهب الرحمن
فی تفسیر القرآن (سبزواری)، چاپ دوم، بی جا: دفتر سماحه
آیت الله العظمی السبزواری، ۱۴۰۹،
ج ۴، ص ۱۲۱.
[2]
- محمد جواد مغنیه، التفسیر الکاشف، چاپ اول،
۷ جلدی، قم: دار الکتاب الاسلامی،
۱۴۲۴، ج ۱، ص ۳۷۶.