آنها به
دنبال یافتن دلیلی مطابق معتقدات خود هستند، ازاینرو دلیل
مخالف را دور افکنده و بر اعتقاد خود مقاومت میکنند.[1]
عبده مقلد
را از ثمره عقل و خیر فراوانی که خدا برای صاحب حکمت واجب کرده،
محروم میداند. به نظر و
ی، مقلد مثل توپی است که وسوسه شیاطین جن و جهالت
شیاطین انس وی را به همدیگر احاله میدهند حالآنکه
مقلد خیال میکند که باعقل
مردم از عقل خود و بافهم مردم از فهم قرآن بینیاز میشود.[2]
به نظر
عبده، بارزترین آثار تقلید عبارتاند از: مقدم کردن آراء مقلد بر کتاب
و سنت؛ منع تعقل و محصور ماندن در سخن گذشتگان؛ منع از تدبر در قرآن کریم و
محرومیت از هدایت آن؛ منع ازنظر و استدلال و بحث از حقایق و
تمییز بین حق و باطل.[3]
عبده ضعف در
فرهنگ سنتی اسلامی را از عوامل رویکرد به تقلید میداند؛ زیرا این فرهنگ
نمیتوانست میان تعالیم اسلام و اقتضائات روزگار جدید
سازگاری برقرار کند. وی پس از دیدار از اروپا و آگاهی از پیشرفت
غربیان در اثر پیروی از روش علمی نوین، به هر
مناسبتی مسلمانان را به پرهیز از تقلید و بزرگداشت اندیشه
و اعتماد به آن در فهم دعوت میکرد.[4]
[2] - محمد رشید
رضا، المنار، ج ۳، ص ۷۶. تفسیر آیه
۲۶۹ بقره.
[3] - رمضان خمیس الغریب، موازنه بین منهجی مدرسه
المنار و مدرسه الأمناء فی تفسیر و علوم القرآن، موازنه بین
منهجی مدرسه المنار و مدرسه الأمناء فی تفسیر القرآن، قاهره:
دارالبشیر للثقافه و العلوم، ۱۴۳۹،ص
۲۶۳ .
[4] -ر. ک. محمد البهی، الفکر الاسلامی الحدیث و
صلته بالاستعمار الغربی، مکتبه و هبه، چاپ چهارم،
۱۹۶۴، ص ۱۵۳. عبده
برای علم کلام جایگاه و یژهای قائل بود به این
دلیل که علم کلام یقینی است و متکلم بر اساس تحصیل
یقین و با اقامه دلیل و استدلال یقینی عمل
میکند. بنابراین، تقلید از استدلال دیگران
بهمنزله تقلید در اصل ادعا و نتیجه استدلال است. ر.ک. محمد
عماره، الاعمال الکامله للامام محمد عبده، قاهره و بیروت: دار الشروق،
۱۴۱۴،ج ۳، ص. ۱۵۹؛ محمدحسین
ذهبی، التفسیر و المفسرون، بیروت: داراحیاء التراث
العربی، بیتا، ج ۲، ص
۵۵۴-۵۵۵. درباره
جمود حاکم بر الازهر ر. ک. محمد عماره، الامام محمد عبده، مجدد الدنیا بتجدید
الدین، ص ۵۴-۵۶.