پنجم) مراد
از عبارت «و َيُرِيكُمْ آيَاتِهِ»، نشان دادن معجزات است. مسئله درباره استنطاق
مقتول، برای روشن شدن حق است. آیه بر تعجب آنها از سخن حضرت
موسی «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا
بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»[1]
دلالت دارد و اگر مسئله عادی و متعارف و غیر معجزه بود، تعجب آنان بیمورد
بود.[2]
ششم) زنده
کردن مرده امری بود که خدا بهعنوان معجزه بر دستان حضرت موسی (ع) در مقابل قومش ظاهر کرد تا آنها عبرت
گیرند و حجتی بر اثبات معاد باشد که چگونه خدا مردگان را زنده
میکند. [3]
هفتم) عبده
و شاگردش از منصرف کردن آیه از ظاهرش ابا ندارند و تفسیرشان مستند به
آیات دیگر قرآن، حدیث نبوی و حکم عقلیِ
صحیحی نیست، بلکه تنها با استناد به تورات تحریفشده،
قرآن را از ظاهرش منصرف کرده و برای همراهی با مستشرقین منکر
این قصه در تورات آن را تأویل میبرند.[4]
هشتم) چگونه
ممکن است مراد آیه بیان حکم شرعی باشد اما مفسران
بسیاری به گونه دیگری استنباط کنند؟[5]
[2] - ناصربن عبد الکریم العقل، الاتجاهات العقلانیه
الحدیثه، سلسله الرسائل الجامعیه (۱۳)، ج ۱، ص
۲۰۷.
[3] - فهد رومی، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة
فی التفسیر، ص ۵۷۵.
[4] - همان؛ شلتوت مینویسد که احتمال دارد رغبت عبده
درنجات از اعتراض بعضی مستشرقین او را به این تفسیر و
اداشته باشد. محمود شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، الاجزاء العشرة
الاولی، ص ۴۴-۴۵.