آمد، میگوید ما به این آیه همانگونه
که در قرآن آمده، ایمانداریم و از حقیقت و صفت آن سخنی
به جزم نمیگوییم.
سپس به بیان احتمالات میپردازد که عبارتاند از:
۱-ممکن
است سبب این باران سنگ که بر سر قوم لوط بارید امور طبیعی
مانند گردبادهایی که سنگها را با خود حمل میکنند
باشد. در سواحل دریا بسیار اتفاق میافتد که بارانی از گل یا ماهی ببارد. باد خاک را با
خود حمل کرده و هنگام بارش باران به گل تبدیل میشود و به زمین میرسد و یا گردباد ماهیهای دریا را بالابرده و
مثل باران به زمین میبارند.
۲-سبب
این باران شهابسنگهای آسمانی باشد که بقایای
ستارههای سوخته شده هستند و زمین آنها را جذب میکند.
این شهابسنگها در شب
دیده میشود و هنگام
برخورد با زمین صدای شدید دارند این معجزات (نشانهها)
مطابق معمول نیست و خرق عادت است؛ اگرچه با سنتهای مخفی خداوند
در هستی موافق باشد مانعی ندارد که وقوع
این حوادث باتدبیر ملائکه موکل بر زمین باشد. رشید رضا سپس میافزاید
وقوع عذاب به سبب سنتهای الهی آشکار و نهان، با معجزه بودن آن
منافاتی ندارد.[1]
رشید رضا در توضیح حادثه مینویسد که قبل از زیرو
رو شدن زمین و یا در اثناء آن بارانی از سنگبر آنها
بارید و حکمت آن این بود که به مردم پراکنده قوم اصابت کند و مثل
این حادثه معمولاً درجایی اتفاق میافتد که خدا گردبادی را همراه با لجنزار
فرستاده یا نهرهایی که هر طور خدا بخواهد آنها را زیر و
رو میکند و مانعی نیست که این عمل به تدبیر ملائکهای که امور
زمین را بر عهدهدارند انجام شود. این اجسام در هم متراکم شده و
برای آنها در علم خداوند علامتی است یعنی این
باران به مردم سرزمینهای دیگر اصابت
نمیکند. کلمه
«مُسَوِّمِينَ» درباره ملائکهای که در غزوه بدر به یاری مؤمنین
شتافتند نیز بکار رفته و برخی