عبده را میتوان از اشاعره متأخر[1]با رویکردی عقلی و یا از نو معتزله[2] برشمرد که بر اساس حریت فکری خود برای یافتن
حقیقت، با استفاده از منابع و مبانی فکریِ فرقِ مختلف
کلامی و توجه به کارایی اندیشهها در پاسخگویی
به شبهات، هر آنچه با مبانی عقلی او سازگارتر است را از بین
رویکردهای کلامی اتخاذ میکند.
رشید رضا، عبده را
سلفی و اشعری توصیف میکند.[3] عبده با معتزله موافق نبود،[4] اما در لزوم تأویل و حمل بر تمثیل، در موارد ناسازگاری
ظاهر آیات باعقل، با آنها همراهی کرده است. ظاهراً عامل اصلی گرایش تفسیر معتزله به جنبههای
ادبی که بهوضوح در تفسیر الکشاف
[1] - رویکرد متاخر اشاعره را دربسیاری ازمسائل
کلامی میتوان درطیف رویکردهای عقلگرا ملاحظه کرد.
محمد اسعدی و سید محمود طیب حسینی، پژوهشی
درمحکم و متشابه، قم پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تهران سازمان مطالعه و تدوین
کتب علوم انسانی دانشگاهها مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی
۱۳۹۰، ص ۱۸۸.
[2] - گرایش عقلی معتزله بر روش تقدیم عقل و
ابزارهای عقلی بر نقل و تفسیر ظواهر بسیاری
ازآیات بر اساس مبانی و تاویلات عقلی استوار است.
برخی ازپژوهشگران قائل به و جود مکتبی باعنوان نومعتزله درعصر حاضر
هستند و جمالالدین اسدآبادی محمد عبده محمد اقبال و دیگران را
ازگروه نومعتزله میدانند.
ر. ک. عبدالله میر احمدی، بازخوانی
اندیشههای نواعتزالی محمد عبده، دو فصلنامه عقل و دین،
موسسه دین پژوهی علوی، سال دهم، شماره ۱۹،
۱۳۹۷.
[3] -محمد رشید رضا، المنار، ج ۳، ص
۳۶۵. عبده درنصوص مربوط به خدا و صفات او و امور
غیبی، به روش سلف و تفویض باور دارد اما در فهم آیات به
شیوه سلف و خلف عمل میکند. همان، ج ۱، ص ۲۵۲.
[4] - محمد عماره، الاعمال الکامله لامام محمد عبده، ج ۳، ص
۳۷۸ - ۳۷۹ وی مینویسد که
پیروان و اصل بن عطا، بین برهان عقلی و تخیلات
ذهنیشان تمایز قائل نشدند و با این کار علوم دینی
را بامسائل غیر عقلانی درآمیختند.همان.