چنانکه قبل
گفته شد به باور عبده، در تعارض عقل و نقل، دلیل عقلی مقدم میشود و برای دلیل
نقلی دو راه باقی میماند: نخست آنکه منقول را صحیحی بشماریم که از فهم آن
عاجزیم و علم آن را به خدا واگذاریم و دوم آنکه منقول را با رعایت
قواعد لغت، تأویل بریم
تا با آنچه عقل آن را ثابت کرده، متفق شود.[1]
عبده مانند
معتزله[2]
در حوزه سندی، با این مبنا که در معرفت دینی باید
به علم رسید، از پذیرش خبر واحد امتناع میکند و به نقل و بررسی سندی احادیث اهتمامی ندارد.
در حوزه محتوایی و دلالی نیز روایات مخالف
تحلیلهای عقلی رد و یا تأویل
برده میشوند.[3]
بنابراین،
حجم اصلي روايات تفسيري كه در المنار مورداستفاده قرارگرفته، متعلق به رشيد رضا
است. او، بعد از وفات استاد، از روايات مرتبط با آيات بيشتر بهره گرفت. وی اقوال صحابه و تابعان را، براي معناي لغوي كلمات، حجت میداند.[4]
وی اعتقاد داشت که اگر قرآن مبین حکم خدا
نبود، در این صورت نوبت به سنت رسول خدا 6 میرسد و اگر حدیثی از
پیامبر 6 یافت نشد،
مسلمانان به اجتهاد خود عمل کنند. چنانچه پیامبر 6 سخن معاذ را مبنی بر رجوع به اجتهاد خودش درصورتیکه در کتاب
خدا و سنت رسول خدا حکمی را نیافت، پسندیدند.[5]
[1] - محمد عبده، الاسلام و
النصرانیة مع العلم و المدنیه، ص ۷۰ .
[2] - ر.ک. قاضی
عبدالجبار ابن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، (محقق:
محمود محمد قاسم)۲۰ جلدی، بی جا، بی تا، ج
۱۶، ص ۱۰.
[3] - ر. ک. محمد اسعدی، جریان شناسی تفاسیر
معتزلی، ص ۵۶.
[4] - محمد رشید رضا، المنار، ج
۱، ص ۷؛ر. ک. ج ۳، ص ۲۰۸.
[5]- ر.ک. احمد بن علی جصاص، احکام القرآن، چاپ
اول، ۵ جلدی، بیروت: دار احیاء التراث العربی،
۱۴۰۵، ج ۳، ص ۱۷۹.