1- سجع
متوازى [1]- عبارت است از برابرى دو كلمه در تعداد حروف و يكى بودن
حرف آخر آنها مانند قول على (ع) كثرة الوفاق نفاق و كثرة الخلاف شقاق، «موافقت بيش
از حدّ نشانه نفاق و اختلاف بيش از حدّ سبب جدايى است». و مانند سخن ديگر على (ع)
در باره اهل بصره: عهدكم شقاق، و دينكم نفاق، و ماءكم زعاق، «پيمان شما تفرقه، و
دين شما دورنگى و آب آشاميدنتان تلخ و شور است». ميان وفاق و نفاق و شقاق، در مثال
اوّل و ميان شقاق و نفاق و زعاق در مثال دوم سجع متوازى است.
2- سجع مطرف-
و آن عبارت است از دو كلمه كه در تعداد حروف مختلف ولى در حرف آخر يكسان باشند.
مانند سخن معصوم (ع): لاحم صدوع انفراجها و لائم بينها و بين ازواجها، «به هم آورد
شكافهاى باز آسمان را و قسمتهاى آن را به هم سازگار ساخت». شاهد در كلمات لاحم و
لائم و انفراج و ازواج است.
3- سجع
متوازن- و آن عبارت از اين است كه در تعداد حروف برابر و در حرف آخر مشترك نباشند.
مانند قول
على (ع): الحمد للّه غير مفقود الانعام و لا مكافؤ الافضال، «شكر پروردگارى را كه
نعمتهايش پايان پذير نيست و هيچ چيز با بخششهاى او برابرى نمىكند»، شاهد بر سر
انعام و افضال است.
سجع دشوار با
دو خصوصيّت شناخته مىشود:
1- اين كه
حرف آخر كلمه در سجع براى رعايت قافيه و نه براى تكميل معنى است.
2- معناى
اصلى كلمه به خاطر قافيه سازى رها مىشود.
[1]
سجع در لغت به معنى آواز كبوتر و در اصطلاح به معناى هماهنگ بودن آخر جملات در نثر
است.