پيشانى اسب نسبت به
سياهى آن اندك است. در اين نوع تشبيه عكس تشبيه اوّل را آوردن جايز است، بدينسان
كه سفيدى پيشانى اسب را به صبح تشبيه كنيم.
بحث سوّم-
تشبيهى است كه در هيأتها روى مىدهد
گاهى تشبيه
در هيأتهايى است كه مبيّن حركات است و گاهى تشبيه در هيأتى است كه مبيّن سكنات
است. قسمت اوّل به دو صورت و به طريق زير است:
1- هيأت
داراى حركت به اوصاف ديگرى مانند شكل و رنگ ضميمه شود مانند سروده ابن معتزّ:
«خورشيد مانند آينهاى است در دست رعشهدار.»
منظور شارع
اين است كه خورشيد در حال دوران و تموّج نور است و هر گاه بدقّت بنگرى براى خورشيد
حركتى متّصل و دائمى و براى نور آن به سبب حركت، موج فرض شده است كه اين حركت و
موج را جز به آينهاى در دست رعشهدار نمىتوان تشبيه كرد، زيرا دست رعشهدار مدام
در حركت است و به وسيله آن نور آينهاى كه در دست دارد به اين سو و آن سو مىرود
(موج مىزند).
2- تشبيه در
هيأت حركت بدون ضميمه شدن به اوصاف ديگرى باشد مانند سروده اعشاى شاعر كه كشتى و
بازى كردن امواج دريا با آن را وصف و به شتر بچه تشبيه مىكند:
شاعر كشتى را
در بالا و پايين رفتن تشبيه كرده است به حركات بچه شتر به هنگام باريدن باران كه
حركات مختلفى انجام مىدهد و به جهات مختلف مىدود، بالا و پايين مىرود بىآن كه
ترتيبى در حركاتش داشته باشد و اين شبيهترين چيزى است به حركات كشتى هنگامى كه
موج آن را بالا و پايين مىبرد.
امّا تشبيه
در سكنات مانند سروده اخطل در توصيف شخص مصلوب كه مىگويد:
[1]
كشتى در موج آب بالا و پايين مىرفت چنان كه بچه شتر به هنگام باريدن باران به اين
سو و آن سو مىجهد.