است»، كه اگر كدر و
تلخ بودن از عبارت فوق حذف شود تشبيه مشبّه، به آب در صافى و عسل در شيرينى به حال
خود باقى مىماند و صدمهاى به معناى كلام وارد نمىآورد.
بحث هفتم-
از مباحث تشبيهات- به لحاظ وجه شبه در تشبيه بايد مناسبت تشبيه رعايت شود،
بدين معنى كه
اگر شيئى در جهت خاصى به شيئى تشبيه شد نمىتوان مشابهت آن دو را در آن جهت خاص به
ديگر ويژگيهاى آن دو سرايت داد، زيرا در اين صورت موجب خطا و اشتباه مىشود مثلا
اگر گفته شود: النحو فى الكلام كالملح فى الطعام، «نحو در سخن مانند نمك در طعام
است»، وجه شبه در اين تشبيه انسجام كلام به وسيله نحو و مطبوع شدن غذا به وسيله نمك
است. مقصود اين است كه همان گونه كه طعام جز با نمك مطبوع نمىشود سخن نيز جز با
نحو قوام و استحكام نمىيابد. بنا بر اين گمان بعضى داير بر اين كه چون نمك بيش از
اندازه غذا را نامطبوع مىكند پس رعايت فراوان نحو هم سخن را از انسجام مىاندازد،
گمان باطلى است. زيرا نحو عبارت از آگاهى به قواعد و قوانين مقرر و معيّن كلام است
و محال است زياده و نقصان در به كارگيرى آن تصوّر شود، مثلا در اين جمله: كان زيد
قائما، «زيد ايستاده بود»، ناگزير بايد اسم كان مرفوع و خبر آن منصوب باشد، اگر
رعايت اين قاعده شد نحو رعايت شده و اگر رعايت نشد قاعده نحو رعايت نشده است، بنا
بر اين زيادى و نقصان در رعايت اين قاعده بىمعنى است. منظور محدود و معيّن بودن
علم نحو است نه كم و زيادى آن نزد اشخاص.
بحث هشتم-
از مباحث تشبيه در اكتساب وجه مشابهت است
راه دست
يافتن به وجه شبه جدا كردن وجه شبه از چيزهايى است كه مشبّه به را از ديگر اشيا
جدا مىكند. مثلا هر گاه كسى بخواهد چيزى را به چيزى در جهت حركت تشبيه كند فقط
لازم است مشابهت بين دو كيفيّت حركت، بدون در نظر گرفتن