اگر در اين
مثل بگويى: كانّ المرّيخ منصرف عن دعوة، و مشترى و شمع را در عبارت نياورى خلاف
تشبيه رفتار كردهاى زيرا تشبيه براى مرّيخ در صورتى حاصل است كه عبارت «پيشاپيش
آن مشترى به صورت چراغى فروزان» آورده شود. بنا بر اين اجزاى تشبيه در اين مثل جدا
آورده نمىشود.
بحث ششم-
از مباحث تشبيهات در باره تشبيهاتى است كه در مفهوم و معنى متعدّد و در عبارت
مجتمع باشد.
در صورتى
تشبيه چنين است كه از امور فراوانى گرد آمده باشد بدون آن كه برخى از اين تشبيهات
به برخى ديگر مقيّد باشد. بدين ترتيب بخشى از تشبيهات به برخى ديگر به منظور اهداف
مختلفى ضميمه شده است ولى هر كدام از تشبيهات معناى خاص خود را دارند. در اين نوع
تشبيه دو ويژگى است به ترتيب زير:
1- رعايت
ترتيب خاصّى لازم نيست. مثلا اگر بگويى زيد در جرأت همانند شير، در بخشش همانند
دريا، در برندگى و تيزى همانند شمشير و در روشنايى همانند ماه است، لازم نيست كه
در اين تشبيهات نظام خاصى را رعايت نمايى (يعنى مىتوان اين عبارت را پس و پيش
بيان كرد).
2- در اين
نوع تشبيه اگر بعضى از تشبيهات حذف شود، در تشبيهات موجود ديگر تغيير وضعى پيدا
نمىشود مانند گفته اهل عرب در توصيف شيء با صفات متضاد: هو يصفو و يكدر و يحلو و
يمرّ، «او صاف و كدر و شيرين و تلخ
[1]
گويا مريخ و پيشاپيش آن مشترى در بلنداى آسمان به شخصى مىماند كه در شب از دعوت
برگشته و پيشاپيش آن شمعى بر افروخته باشد.