responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : الذريعة إلى حافظ الشريعة المؤلف : رفيع الدين محمد الجيلاني    الجزء : 1  صفحة : 144

ليك مستضعف در اصناف بشر* * * گشته داخل از قضا و از قدر

«فَسْئَلُوا»* چون بشنوى از گوش جان‌* * * آيه‌ «لا يَسْتَطِيعُونَ»* هم بخوان‌

باشد استضعاف تا حدّى رسد* * * كه سؤال اندر خيالش نگذرد

عقلها را كرده خالق در نهاد* * * مختلف اقدار بر حسْب مواد

شعله ها هر يك به حدّى منتهى است‌* * * مشعلى از شمع جستن ابلهى است‌

جمله واقع دان به تدبير ازل‌* * * از حكيم ذو الجلال لم يزل‌

وضع عالم، جمله بر حكمت نهاد* * * هركسى را آنچه مى‌شايست داد

تحقيق حال على وجه لا يبقى للاستشكال مجال‌

ضعف عقلى از سياق ما جرا* * * گرچه معلوم است هر ذى عقل را

ليك مخفى مانده وجه ضعف عقل‌* * * فحص بايد كرد از فحواى نقل‌

چون ملك تا روز ديگر شد پديد* * * منشأ نقصان اجر از وى نديد

گشت مستنبط ازين كان عقل سست‌* * * بود اعمال و عباداتش درست‌

كرده بُد تصحيح آداب عمل‌* * * تا نباشد در عباداتش خلل‌

مدّتى با اهل دانش خلطه داشت‌* * * بعد از آن، همّت سوى عزلت گماشت‌

بهر حق كرد آن جزيره اختيار* * * چون نديد او بِهْ ز طاعت هيچ كار

احتياط آن دان كه تا حملى توان‌* * * بر چنان مردى نگردى بد گمان‌

حكم بر نقصان او كن آنقدر* * * كز كلامش لازم آيد و ز خبر

ظنّ و تخمين را مياور در ميان‌* * * «إنّ بعض الظنّ إثمّ» را بخوان‌

بيش ازين ظاهر نشد از قول او* * * گر خرى بهر چَرا كرد آرزو

گفت رب را كاش بودى يك حمار* * * تا چريدى اين حشيش بى شمار

خواست خر بهر صفاى آن زمين‌* * * زانكه علّت مقتضى نَبْوَد جز اين‌

بود غمگين عابد و مى‌گفت: حيف‌* * * كين مكان گردد مشوّه فصل صيف‌

زانكه از گرما علف گردد حطام‌* * * پس نمايد زشت اين جا و مقام‌

اسم الکتاب : الذريعة إلى حافظ الشريعة المؤلف : رفيع الدين محمد الجيلاني    الجزء : 1  صفحة : 144
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست