الجواب
مغتفر باشد چنين راى سخيف* * * نزد حق از ناقص العقل ضعيف
ز آنكه بروى وَهْم مستولى شده* * * عقلش از تسديد، عاجز آمده
لا جرم در تحت حكم او بُوَد* * * آنچه فرمايد بدان قايل شود
گر كند در غير جسم و حال جسم* * * فكر و انديشه فتد اندر طلسم
غير حسّى نزد او موجود نيست* * * نفى آن پس لايق معبود نيست
با چنين حالت بود مخلص اگر* * * اجر دادن نيست از حكمت بدر
ردّ الجواب
عقلى ار نبود چو عقلِ ازكيا* * * بايدش تعليم گيرد زانبيا
انبيا را چيست تعليم عقول* * * گوش كن گر نيستى ز اهل فضول
رفع ستر آنچه بتوانند ديد* * * نقل و ذكر آنچه بايَدْشان شنيد
مىشود ظاهر عيار رأىها* * * گر همى سنجى بقول انبيا
چون شود آرا خلاقِ محكمات* * * در نظر آيد صحيح آن ترّهات
منكشف گردد كه ناقص بوده عقل* * * پس بَرو لازم شود تقليد نقل
وصف ذات اقدس حق چون كند* * * بايد از قول رسل درنگذرد
نيست معذور او زراه ضعف عقل* * * گر گريزد در پناه ضعف عقل
زانكه در تقليد دين تقصير كرد* * * در خيالش ممكنى تصوير كرد
گشت آن معبودش اندر روز و شب* * * ممكن مربوب را ناميده ربّ
غير خالق را عبادت مىكند* * * وآن عبادت هم به عادت مىكند
باشدش شامل شود عفو خدا* * * ليك اجرش نيست در حكمت روا
ردّ الردّ
آنچه گفتى گرچه حقّست و صواب* * * شاهد حقّيّتش نصّ كتاب
«فَسْئَلُوا»* فرموده در قرآنْ إله* * * تا كه مسترشد نباشد بسته راه