زیاد آشامیدن آب و آشامیدن آن بعد از
غذای چرب و در شب به حال ایستاده، مذموم است؛ و نیز
آشامیدن آب با دست چپ و همچنین از جای شکسته کوزه و
جایی که دستة آن است، مذموم است.
گویند روزی انوشیروان عادل به شکار رفته
بود و از لشکر جدا مانده، به بلندیای برآمد، سخت تشنه شده بود.
روستایی دید، درِ خانهای در آن روستا رفت و آب خواست. دخترکی
بیرون آمد و او را دید، به خانه باز آمد و خاشاکی در آب انداخت
و کاسهای پُر کرد و بیاورد و به دست او داد. انوشیروان نگاه
کرد، خاشاکی چند خُرد در آن کاسه دید. آب را آهسته سر کشید و تمام
بخورد.
دخترک را گفت: آفرین! خوش آبی آوردی،
اگر این خاشاک در این کاسه نبودی. دخترک گفت: ای سرهنگ!
آن خاشاک به عمد اندر آن ظرف افکندم. انوشیروان گفت: چرا؟ گفت: از آنکه تو
را تشنه دیدم و جگر گرم، اگر آن خاشاک نبودی تو آن آب آهسته
نخوردی و برای تو زیان آور بود. انوشیروان را عجب آمد از
زیرکی دختر.[1]