امام صادق7: «چون بنيامين از کنار يعقوب7 رفت، فرياد كشيد: خدايا! به من رحم نمىكنى؟ فرزندم را بردى و
چشمم را گرفتى؟ خدا تبارك و تعالى به او وحى كرد: اگر من آنها را ميرانده باشم،
زندشان مىكنم تا آنها را به تو رسانم ولى يادت مىآيد آن گوسفندى را كه سر بريدى
و بريان كردى؟ خوردى و فلان و فلان در همسايهگى تو بودند و روزه داشتند و چيزى از
آن به آنها ندادى؟».[1]
وقت گذاشتن برای غذا
امام صادق7: «نشستن بر سفره را طولانی کنید؛ زیرا
این ساعتی است که از عمر شما به حساب نمیآید».[2]
این حدیث کنایه از این است که با
صبر و بدون شتاب و عجله غذا را میل کنید. هدف از تغذیه، تنها
خوردن غذا و پر کردن شکم نیست. غذا
[1].
«إِنَّ يَعْقُوبَ7
لَمَّا ذَهَبَ مِنْهُ بِنْيَامِينُ نَادَى يَا رَبِّ ... وَلَكِنْ تَذْكُرُ
الشَّاةَ الَّتِي ذَبَحْتَهَا وَشَوَيْتَهَا وَأَكَلْتَ وَفُلَانٌ وَفُلَانٌ
إِلَى جَانِبِكَ صَائِمٌ لَمْ تُنِلْهُ مِنْهَا شَيْئاً». الکافی، ج 2، ص 667. امام صادق7
در ادامه روایت میفرمایند: «حضرت یعقوب7
پس از آن [وحى] هميشه از منزلش در هر چاشتگاه تا سر يك فرسنگى جار ميزدند: كه هر
كس چاشت خواهد به خانه يعقوب آيد و در شامگاه هم جار ميزدند: كه هر كس شام خواهد
نزد يعقوب آيد» (همان).