responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 366

1 - در كتاب تنقيح المقال آمده است كه در نزد امام صادق (ع) سخن از سدير رفت . حضرت فرمود: "سدير عصيدة بكل لون [1] سدير پيچيده شده به هر رنگي است ." [يعني موضوع ثابت در امور ندارد و هر روز رنگ عوض مي‌كند].

ظاهرا مراد از اين كلام اين است كه وي با رنگهاي گوناگون گره خورده و فردي است احساسي مزاج كه از جهت فكر و دقت به يك طريق واحد پابرجا نيست، و اين كلام بدين معني نيست كه او ملتزم به تقيه بوده و در برخورد با هر فرقه اي به رنگ آنان در مي‌آيد تا خود را حفظ كند، چنانكه در تنقيح المقال از اين جمله اين گونه برداشت شده است ; زيرا اگر او اين گونه تقيه را رعايت مي‌كرد به زندان نمي افتاد! با اينكه از امام صادق (ع) وارد شده كه به زيد شحام فرمود:

"اي شحام، من براي سدير و عبدالسلام كه در زندان بودند خدا را خواندم [يعني آزادي آنها را از خدا خواستم ] پس خداوند آن دو را به من بخشيد و راه آزادي آن دو را گشود."[2]

2 - در كتاب كافي از سدير صيرفي روايت شده كه گفت : بر امام صادق (ع) وارد شده و به آن حضرت عرض كردم : به خدا سوگند نشستن براي شما روا نيست . حضرت فرمود: چرا اي سدير؟ گفتم : به خاطر اطرافيان و پيروان و ياوراني كه داريد، به خدا سوگند اگر اميرالمؤمنين به اندازه شما اطرافي و پيرو و ياور داشت قبايل تيم وعدي [ قبيله ابوبكر و عمر] در خلافت وي طمع نمي ورزيدند.

حضرت فرمود: تعداد آنان چه اندازه مي‌تواند باشد؟ گفتم : صدهزار. حضرت فرمود: صدهزار؟ گفتم : بلي، و بلكه دويست هزار. حضرت فرمود: دويست هزار؟ گفتم : بلي، و بلكه نصف دنيا.

حضرت ساكت شد و پس از لحظه اي فرمود: آيا مي‌تواني همراه ما به (ينبع) (محلي در نزديكي مدينه) بيايي ؟ عرض كردم : بلي . حضرت دستور فرمود الاغ و استري را زين كردند، من سبقت گرفته و بر الاغ سوار شدم، حضرت فرمود: اي سدير، آيا مي‌شود الاغ را به من بدهي ؟ عرض كردم : استر زيباتر و قويتر است . حضرت فرمود: اما الاغ براي من راحت تر است . پس من از الاغ پياده شدم و سوار استر شدم و آن حضرت بر الاغ سوار گرديد و به اتفاق از شهر خارج شديم . هنگام نماز شد، حضرت فرمود: اي سدير، پياده شو نماز بخوانيم، پس فرمود: نه اين زمين

[1] تنقيح المقال ‌8/2.
[2] يا شحام اني طلبت الي الهي في سدير و عبدالسلام بن عبدالرحمان و كانا في السجن - فوهبهما لي و خلي سبيلهما. (تنقيح المقال ‌8/2)
اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 366
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست