اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 311
اجراي حدود و احكام و حراست از مرزها و سرحدات، همه با امام است ."[1]
خلاصه كلام اينكه مراد از ولايت همان امامت است و ما پيش از اين در اوايل
كتاب به هنگام بررسي آيه شريفه (النبي اولي بالمؤمنين) گفتارهاي دانشمندان
لغت را در معني ولايت خوانديم و گفتيم : حقيقت ولايت، به عهده گرفتن و
سرپرستي كار است ; و همواره ولايت بر تدبير و قدرت انجام كار دلالت دارد، كه
ميتوان براي يادآوري به آن مبحث مراجعه نمود.
و در كلام اميرالمؤمنين (ع) آمده است كه فرمود:
"به خدا سوگند من در خلافت رغبتي و به ولايت تمايلي ندارم ."[2]
و در برخي اخبار كه اسلام را بر پنج ستون استوار نموده آمده است : "اما مردم
چهار ستون را گرفته واين يك يعني ولايت را رها كرده اند.[3]
و آنچه مردم آن را رها كرده اند همان حكومت اهل بيت (ع) است نه صرف
دوستي آنان، چنانكه اين معني مخفي نيست . و من گمان ميكنم تفسير ولايت به
مودت و محبت يك تفسير انحرافي از مفهوم ولايت است كه از طرف
غصب كنندگان حكومت اهل بيت (ع) براي خوب جلوه داده و توجيه اعمال خود،
بين شيعيان اهل بيت گسترش داده شده است .
تداوم اجراي دستورات اسلام در گرو حكومت
در هر صورت مقصود از اين روايت صحيحه اين است كه عمده ترين فرايضي كه
اساس اسلام است و دين اسلام بر آن بنا شده اين پنج فريضه (يعني نماز، زكات،
حج، روزه و ولايت) است .
اما مهمترين همه اينها ولايت و حكومت حقه اي است كه نگهبان و مجري ساير
احكام است ; زيرا در اثر نبودن دولت حق،اساس اسلام در خطر زوال و نابودي
است، به همين جهت بر تمامي مسلماناني كه بر تداوم اسلام عشق ميورزند لازم
است كه در هر عصر و زمان نسبت به تشكيل حكومت اسلامي اهتمام بورزند،
منتهاي امر در صورت حضور و ظهور ائمه معصومين (ع) آنان به جهت نص و به
[1] عن الرضا(ع): بالامام تمام الصلاة و الزكاة و الصيام و الحج و الجهاد و توفير الفئ و الصدقات و امضاء الحدود و الاحكام و منع الثغور و الاطراف . (اصول كافي 200/1)
[2] والله ما كانت لي في الخلافة رغبة و لا في الولاية اربة . (نهج البلاغه، فيض / 656، خطبه 196، لح / 322، خطبه 205)
[3] "فاخذ الناس باربع و تركوا هذه ." يعني الولاية . (اصول كافي 18/2، كتاب ايمان و كفر، باب دعائم الاسلام، حديث 3)
اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 311