اسم الکتاب : معارف و احكام نوجوان المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 44
روا ميدارد، و يا اين است كه ميداند اين كارش ناپسند و زشت است ولي ميبيند به
چيزي محتاج است كه دردست ديگران است و او آن چيز را ندارد و لذا براي رسيدن
به آن نسبت به ديگران ظلم و ستم ميكند و به زور آن را از آنها ميگيرد، و يا اين كه
نيازي به اموالي كه در دست ديگران است ندارد ولي براي انتقام گيري از آنها يا
به خاطر هوسراني در حق آنها ظلم مينمايد. هر ستمكاري يكي از اين انگيزه ها را
براي انجام كار ظالمانه خود در نظر دارد، اما پروردگار جهان ظلم نمي نمايد چون كه
اولا جهل و ناداني در او راه ندارد و به تمام خوبي ها و زشتي ها آگاه است، و ثانيا او
موجودي است بي نياز و مجبور نيست براي به دست آوردن چيزي در حق صاحب
آن ظلم كند، و بالاخره او نيازمند انتقام گيري نيست و كار لغو و بيهوده و بدون
حكمت هم انجام نمي دهد تا اين كه بخواهد دچار بي عدالتي گردد.
دليل دوم : عقل هر فردي درك ميكند كه ظلم عمل ناپسندي است، پيامبران و
برگزيدگان خدا هم مردم را از ستمكاري نهي كرده اند. خود خدا هم انسانها را از ظلم
بازداشته است، در قرآن آيات فراواني يافت ميشود به اين مضمون كه : "خدا ظالمان
را دوست ندارد" [2] يا "ما براي ستمكاران عذاب دردناكي آماده و مهيا ساخته ايم" [1]
حال چگونه ميشود خدا مرتكب عملي شود كه خود از آن نهي نموده و همه
خردمندان آن را ناشايست ميدانند.
منافات نداشتن تفاوتهاي موجود با عدالت خداوند
رضا: اين كه عده اي از مردم فقير هستند و به نان شبشان محتاج و عده اي ديگر
ثروتمند، و نيز عده اي سالم هستند و عده اي بيمار، عده اي داراي حافظه و هوش
سرشار هستند و عده اي كودن و نادان، عده اي زشت هستند و عده اي ديگر زيبا،
و دسته اي از مردم سفيدپوست و دسته ديگر سياه پوست، آيا اين تبعيضات با عدالت
خداوند منافات ندارد؟