راجع به خالق آفرينش و خلقت خودش و انتهاي كارش و... مي‌انديشد، علم فلسفه و كلام انسان را براي پاسخ گويي سؤالاتش در اين زمينه ها كه مربوط به اصول عقايد است ياري مي‌نمايد.

مرحله دوم وجودي انسان مرحله احساسات و عواطف اوست ; انسان داراي خشم و غضب است و هم او كانون محبت و عشق است، اما اينها بايد تعديل شود، خشم بيش از حد و همچنين محبت بي اندازه براي او مضر است، اينجاست كه علم اخلاق خود را نشان مي‌دهد و در جهت تعديل صفات و روحيات انسان گام بر مي‌دارد.

مرحله سوم مرحله اعضاء و جوارح اوست ; اسلام وظايفي را بر عهده انسان گذاشته است ; براي نزديك شدن به خداوند بايد نماز بخواند، نماز هم مقدماتي دارد، مثلا بايد وضو بگيرد يا غسل نمايد; حال چه مقدار از اعضاء خود را براي وضو يا غسل بايد بشويد، در اينجا علم احكام به كمك او مي‌آيد و مسائل مورد نياز او را پاسخ مي‌دهد. در گفتگوهاي آينده سعي ما بر اين است كه به ترتيب در اين سه قسمت : يعني اصول عقايد، اخلاق و احكام با همديگر صحبت نمائيم .