علل طبيعي در نظامي است كه الان در عالم حكم فرماست و آنها دست به دست هم مي‌دهند و يك هسته را تبديل به يك درخت خرما مي‌كنند، ولي در مواقعي قدرت غيبي كمك مي‌كند و در ظرف يك دقيقه اين عوامل را تسريع مي‌كند و يك هسته تبديل به درخت خرما مي‌شود. در اين صورت معلول بدون علت موجود نشده، اراده و قدرت خداوند بزرگترين علت است و نيز اراده پيغمبر كه معجزه را انجام مي‌دهد و وابسته به قدرت خداست . اصولا اراده و قدرت نفس نيرويي قوي است و ما از آن غافل هستيم . مرتاضيني كه روح خود را رياضت داده به قدري قدرت روحي پيدا كرده اند كه كارهاي خارق العاده اي انجام مي‌دهند; مثلا مي‌توانند تصميم بگيرند كه اتومبيلي را در حال حركت متوقف كنند، چنين هم مي‌شود و راننده ديگر نمي تواند آن را براند.

حتي نفس و روح انسان اگر در خباثت هم تكامل پيدا كند، كارهايي را كه با آن روح خبيثه سنخيت دارد انجام مي‌دهد، اين يك واقعيت است كه مي‌گويند: فلان كس چشمش شور است ; آدمي كه در روحش خباثتي هست و در اين مرحله از خباثت قوتي پيدا كرده است به محض اين كه مثلا به زندگي شما نگاه كند به جهت اين كه نمي تواند ببيند كه زندگي شما مرتب باشد، حادثه اي بر شما وارد مي‌شود. پس نتيجه مي‌گيريم در حالي كه بشر عاجز است، وقتي كه روحش در لطافت يا خباثت قوت پيدا كند چنين كارهايي را مي‌تواند انجام دهد.

نبي اكرم 6 يا هر پيامبر و امامي كه از غيب نيرو مي‌گيرد، در اثر قدرت و كمال روحي مي‌تواند چنين كارهايي را انجام دهد، و در حقيقت مشابه كارهاي آنها در نظام تكوين وجود دارد. مثلا اعجاز حضرت عيسي (ع) كه زنده كردن مردگان بود، مشابهش در نظام تكوين همان تبديل شدن هسته خرماي مرده به درخت زنده است، البته بايد در زمان و مكان و شرايط معيني باشد، ولي قدرت اعجاز همان شرايط را در زمان كمي به وجود مي‌آورد.