اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 427
ميباشد و تا هنگامي كه ماده تكامل پيدا نكند، از طرف خداوند متعال عقل و تميز
به آن داده نمي شود، و قبل از رسيدن به مرحله تجرد و تكامل امكان ندارد داراي
شعور و ادراك گردد، و انسان شدن انسان به همان شعور و عقل است و قبل از آن
نمي شود مورد خطاب و عهد و پيمان قرار گيرد، ما تا انسان كامل نشديم معنا ندارد
كه از ما عهد و پيمان بگيرند، قرآن ميفرمايد: (حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين
سنة)[1] وقتي انسان به چهل سالگي و به رشد خود ميرسد.
پس در اين مورد چه بگوييم ؟
ايشان فرمودند: مراد از آن عهد و پيماني كه خداوند گرفت عهد و پيماني است
كه در ذات و فطرت و خميره وجود انسان گذاشته شده است، كه در روايات هم
داريم : "كل مولود يولد علي الفطرة"[2] مردم را خداوند با فطرت الهي خلق نمود;
يعني اصلا خلقت انسان طوري است كه در خميره ذاتش توجه به عالم ديگري
هست . هر يك از ما هر اندازه خودبين و متكبر باشيم وقتي در خود فرو ميرويم
درمي يابيم كه وابسته به جايي هستيم و احتياج دروني خودمان را مييابيم، و لذا
از حوادث و ناملايماتي كه پيش ميآيد وحشت داريم .
اگر ما خودمان را مستقل و بي نياز مييافتيم در تلاش نبوديم كه براي آينده
كار كنيم، ما در مقابل حوادث خواهي نخواهي تسليم هستيم، معلوم ميشود ما
احتياج خودمان را و اين كه از جايي سرچشمه ميگيريم مييابيم، فقر و احتياج
در ذاتمان سرشته شده است، آيه شريفه قرآن ميفرمايد: (يا ايها الناس انتم الفقراء
الي الله و الله هو الغني الحميد)[3] اي مردم شما به خدا محتاج هستيد و خدا بي نياز
از ستايش ميباشد.
[1] سوره احقاف، آيه 15
[2] بحارالانوار، ج 3، باب 11، ص 281
[3] سوره فاطر، آيه 15
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 427