responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 199
لذا به اينها كائنات مي‌گويند و اصطلاح "كون" بر اينها اطلاق مي‌شود.

"اختراع" به چيزهايي مي‌گويند كه ماده دارند ولي مدت ندارند مثل افلاك .[1] مي‌گفتند: افلاك قديمي مي‌باشند پس مسبوق به عدم و زمان نيستند، بلكه داراي ماده مي‌باشند، لذا به آنها مخترعات مي‌گفتند.

"ابداع" به چيزهايي مي‌گويند كه نه ماده دارند و نه مدت، پس مجردات يعني عقولي را كه قائل بودند خدا اول آن عقول را خلق كرده، اين عقول مجرد را مبدعات مي‌گفتند، و ايجاد خدا نسبت به آنها را ابداع مي‌گفتند; در حقيقت به نظر فلاسفه موجودات بر سه قسم اند:

1- كائنات، آنهايي كه داراي ماده و مدت هستند (هر دو).

2- مخترعات، آنهايي كه تنها داراي ماده هستند و مدت ندارند.

3- مبدعات، آنهايي كه نه ماده دارند نه مدت .

پس اگر روي اصطلاح باشد نمي شود خدا را كائن گفت، براي اين كه خدا نه ماده دارد و نه مدت، خدا مجرد كامل است . بنابراين حضرت كه در اينجا "كائن" مي‌گويند روي اصطلاح فلسفي نيست، بلكه اين "كائن" به حسب لغت عرب است، و در لغت عرب "كون" به معني بودن است، منتها چون در "كان" حدوث و زمان وجود دارد، حضرت حدوث آن را برداشت و فرمود: كائن و موجود است اما حدوث ندارد و قديم است .

"موجود لا عن عدم"

(خداوند موجود است اما نه اين كه مسبوق به عدم باشد.)

[1] بنابر تحقيق مرحوم ملاصدرا كه زمان را مقدار حركت ماده و ناشي از آن مي‌داند و حضرت استاد هم در درسهاي گذشته آن را تأييد نمودند، تصور اين كه موجودي ماده داشته باشد بدون مدت يعني زمان، بسيار مشكل است ; زيرا ماده و حركت و زمان هر سه با هم متلازمند.
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 199
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست