اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 153
بخواهد تو را ظاهر كند. اين از كم بيني و ديد خيلي ضعيف است كه كسي
عكس را ببيند و صاحب عكس را نبيند.
"متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليك" تو كي از نظرها پنهاني تا به دليل و
برهان محتاج باشي ؟ تو اي خدا چه وقت از ذهن من و از دل من غايب هستي كه ما
دليل و راهنمايي بخواهيم تا بر تو دلالت كند؟ متأسفانه ما اين مطالب بسيار بالا را
فقط بايد بشنويم و تصور كنيم ولي آن حضرت واقعيتش را يافته بود.
"و متي بعدت حتي تكون الاثار هي التي توصل اليك" و كي از ما دور شدي تا
آثار و مخلوقات، ما را به تو نزديك سازد؟
"عميت عين لا تراك عليها رقيبا" كور باد چشمي كه تو را رقيب و ناظر خود
نيابد; يعني تو را مراقب دائمي خودش نمي بيند و از تو غافل است . "و خسرت
صفقة عبد لم تجعل له من حبك نصيبا" زيانبار باد بهره و متاع آن بنده اي كه تو از
دوستي خودت براي او نصيبي قرار نداده اي .
"الهي امرت بالرجوع الي الاثار"[1] خدايا تو امر كردي كه خلق براي شناسايي تو
رجوع به آثار قدرتت كنند. خداي تعالي ابتدا انسانها را گفته تا از موجودات پي به او
ببرند و در قرآن ميفرمايد: (أفلا ينظرون الي الابل كيف خلقت، و الي السماء كيف
رفعت، و الي الجبال كيف نصبت، و الي الارض كيف سطحت)[2] چرا نگاه نمي كنيد
به شتر و آسمان و زمين و كوهها و آيتهاي خدا كه به او پي ببريد؟ خدا ما را به آثارش
ارجاع داده است . (أ في الله شك فاطر السماوات و الارض)[3] آيا در خدايي كه
پديد آورنده آسمانها و زمين است شكي هست ؟ از شناخت آسمان و زمين
ميخواهد ما را خداشناس كند. اما حضرت در اينجا ميفرمايد: "الهي امرت