اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 425
در نزديكيهاى جبهه، روضهخوانى را باشكوهتر
از سالهاى پيش برقرار كنند، با توسّل و گريه و عزادارى، از خداوند نصرت و پيروزى
مسلمين را بخواهند. مغرور بودن به اينكه ما قدرت و قوّتمان زياد است هيچ فايدهاى
ندارد تا خداوند نخواهد ارتش و پاسداران و همه جمعيّت ايران كه حاضرند براى كشته
شدن، پيروزى حاصل نمىشود در اين مواقع كه زمان استجابت دعا مىباشد متوجّه خدا
بشويد و با توسّل به دعاها مشهورى كه هست و براى قضاى حوائج از ائمه اطهار وارد
شده، از خدا نصرت و رفع بلا و شرّ از سر مسلمين را بخواهيد. بخصوص آنهايى كه مضطرّ
هستند و چارهاى جز دعا كردن ندارند، دعا كنيد براى آنهايى كه با اين افكار منحرف
بيشتر مضطرّ هستند ولى ملتفت اضطرار خود نيستند و مغرور خويشتن هستند اينها كه عرض
مىكنم غير از موارد موعظه است اين موارد را تذكر دهيد و حقيقتا عمل كنيد.
يك زمان من در مسجد صحبت مىكردم و مىگفتم فرق است بين موعظه كردن و
منبر رفتن، موعظه كردن با عبادات خوب و شسته و رفته و پاكيزه بسيار خوب است امّا
يك زمان يك دلّال در بازار به تاجرى مىگويد، در جايى قند با قيمت مناسب
آوردهاند، نه تبليغى، نه آوازى، و نه عبارت از پيش آماده شدهاى دارد، تاجر هم
قبول مىكند و مقدارى قند تقاضا مىنمايد، ما هم مطلب را اينطور بدون پيرايش و
صريح بايد به مردم بگوييم. بگوييم الان شما در معرض هلاكت هستيد و اگر خدا نخواهد
و مشيّت الهى مقرّر نشود اين كار درست نمىشود، از خدا بخواهيد، مغرور شدن به
اينكه اگر خدا كمك نكند من خودم قوى هستم، شما را به جايى نمىرساند. (روزى) فردى
آمده بود و مىگفت اگر صد گلوله به هدف بزنم يكى هم خطا نمىرود، با همين غرور اين
فرد به طرف هلاكت مىرود، چون توكّل به خدا ندارد، نمىگويد من به عون عليه
السّلام اين كار را انجام مىدهم اگر به فرموده خدا معتقد بوده كه «ما رميت اذ
رميت ولكن اللّه رمى»[1] روى اين
عقيده مىتواند موفّق باشد والّا با غرور به خويشتن و قوّت و قدرت و منيّت، فتح و
ظفر حاصل نمىشود.