اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 315
«در سوگ خورشيد»:
دكتر غلامرضا باهر (سعيد) گويد: سحرگاه پنجشنبه نهم رجب المرجبّ 1414
برابر با دوم ديماه 1372 به ياد مرحوم حضرت آيت اللّه العظمى گلپايگانى از ديوان
حافظ تفألى زدم و غزلى را تضمين كردم:
ترا
كه برق نگاهت هزار افسون است
يقين
كه غصّه هجرت ز قصّه افزون است
مگو
كه از چه دو چشمت چو رود جيحون است
ز
گريه مردم چشمم نشسته در خون است
ببين
كه در طلبت حال مردمان چون است
تويى
چو ليلى و من بيدريغ مجنونت
ندانم
از چه چنينم اسير و مفتونت
قسم
به مصحف حق و دعاى بيچونت
بياد
لعل تو و چشم مست ميگونت
ز
جام غم، مى لعلى كه مىخورم خون است
زبان
خامه ندارد زبان مدحت تو
بپاست
اين همه آوا، ز يمن همت تو
ز
جان خويش گذشتم براه خدمت تو
ز
مشرق سر كو، آفتاب طلعت تو
اگر
طلوع كند طالعم همايون است
به
بام عرش ز جور زمانه فرياد است
كه
اين چه رسم خطا و چگونه بيداد است
به
هر كجا كه خراب است يا كه آباد است
حكايت
لب شيرين كلام فرهاد است
شكنج
طرّه ليلى مقام مجنونست
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 315