اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 242
«لطيفه»
فردى مىآيد خدمت آقا و عرض مىكند نزديك ماه رمضان است و من قصد
مسافرت دارم اگر ممكن باشد مساعدتى بكنيد. مرحوم آقا مبلغى به ايشان پرداخت مىكند
و با وى خداحافظى مىكند. همين فرد روز بعد در مسجد حسينآباد بعد از نماز مغرب و
عشاء خدمت آقا مىآيند و باز عرض مىكنند كه قصد سفر دارم و كمك مىخواهم آقا اين
فرد را مىشناسد ولكن به رويش نمىآورد و يك مبلغ مختصرى به ايشان مىدهد. اين فرد
براى بار سوم يك روز صبح در حرم بعد از نماز صبح خدمت آقا مشرف مىشود و اظهار
مىكند كه قصد سفر دارم و براى خداحافظى خدمت شما آمدهام و درخواست مساعده داشتم.
آقا مبلغ مختصرى به او مىدهد و بسيار محترمانه مىفرمايند: «ما حاضر هستيم براى
بار چهارم هم با شما خداحافظى كنيم!»[1]