responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 211

احترام مى‌كردند. من در آنجا به مكتب مى‌رفتم پدرم براى من عمامه گذاشته بود و مريدان پدرم چون علاقه خاصى به او داشتند بما هم اظهار محبت شديد مى‌كردند. حتى در دهات اطراف هم محترم بودم لكن يتيم. مدتى در گوگد بتحصيل اشتغال داشتم و سپس يكسال بگلپايگان رفتم لكن در سن 13 سالگى منطقه با گرانى و قحطى شديدى روبرو شد. و آنچنان بيداد نمود كه تعداد زيادى از مردم مردند. در آن سال افراد كنار كوچه مى‌نشستند. و استخوانها را با سنگ پودر مى‌كردند و بدهان مى‌ريختند. قيمت همه‌چيز ارزان شده بود، يك سينى بزرگ مسى را در مقابل يكچارك گندم مى‌دادند.

هم‌وزن گندم و جو، قند و گوشت مى‌دادند و ما چون زمين داشتيم. و من يكنفر بيشتر نبودم مقدارى گندم داشتم كه كمى هم بديگران ميدادم وقتى همشيره گندمشان تمام شد چون عيال‌وار بودند باغشان را با چند من گندم معاوضه كردند. ولى پس از مدتى كه باز محتاج شدند من باغ را بهشان پس دادم. مجددا فروختند و تحصيل گندم كردند. [بقدرى مصيبت گرسنگى مردم ايشان را رنج داده بود كه معظم له از هيچ مصيبتى چنان ياد نمى‌كردند.] مى‌فرمودند: هنوز صداى همسايه خانه ما كه جوان بود و در خانه ما مى آمد و مى‌گفت آسيد محمد رضا كمى نان بده هنوز در گوشم هست خلاصه قبل از رسيدن وقت خرمن گندم ما هم تمام شد. مجبور شدم دو جريب زمين را مقابل 6 يا 12 كيلو گندم بفروشم. مردم علف بيابان مى‌خوردند. پنبه دانه را بو مى‌دادند و استفاده مى‌كردند.

جو و گندم نرسيده را مى‌پختند و مى‌خوردند. براى همين خوراكيهاى مضر مردم مريض شده و مى‌مردند. مرا براى نماز ميت مى‌بردند كسى را قوت براى رفتن آن نبود. در اين سال پس از رسيدن محصول گندم و كاشت مجدد راه اراك را در پيش گرفتم. چون استاد ما مرحوم آخوند ملا محمد تقى بر اثر گرانى نتوانسته بود در گلپايگان بماند به نزد مرحوم حاج سيد حسن خوانسارى رفته بود. من هم 40 روز در خوانسار در مدرسه‌ايكه مرحوم ميرزا محمد مهدى متصدى آن بود تحصيل كردم. آنجا نان و نفت طلاب را مى‌دادند.

اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 211
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست