اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 210
خاطرات دوران طفوليت
جناب حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاى علوى نقل نمود كه: معظم له در
تاريخ (14/ 1/ 65) نسبت به دوران طفوليت خويش فرمودند: در سن 5/ 2 سالگى آبله
گرفته بودم مادر را از دست دادم. در خانه من و دو خواهرم با پدر زندگى مىكرديم و
دو خواهر ديگرم ازدواج كرده بودند. از آن تاريخ چيزى به خاطر ندارم. لكن 6 ماه بعد
در سن سه سالگى پدرم ازدواج مجدد كردند. زن پدر ما براى ما احترام خاصى قائل
بودند.
و نسبت به ما مهربان بود. يكى ديگر از همشيرههايم ازدواج كرد اما
دست اجل در سن 9 سالگى پدر را نيز از ما گرفت (كه گويا مردان بزرگ آينده بايد در
كوره حوادث آبديده شوند.) من و خواهرم بدون پدر و مادر زندگى مىكرديم. تا زن پدر
بود باز هم خيلى مشكل نبود. زن بابا هم ازدواج كرد و من و خواهرم كه سنى حدود 10 و
13 سال داشتيم تنها مانديم (از آن دوران تلخ آنچنان با آه ياد مىنمودند كه گوئى
هنوز تازيانههاى حوادث را كه در آن دوران يكى پس از ديگرى بر ايشان وارد مىشد
احساس مىكنند) پس از آن مردم صلاح ديدند كه يكى از همشيرهها با شوهرش بمنزل ما
بيايند و از ما سرپرستى كنند. در اين زمان همشيره كوچك هم ازدواج كرد. و از ما جدا
شد و من تنها ماندم. ما تا پدر داشتيم محترم بوديم و عزيز بوديم بهر جا مىرفتيم.
لكن پس از فوت پدر وضع يتيم معلوم است. اگرچه مردم،- خويش و بيگانه-
به ما
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 210