اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 201
«عظمت روح آخوند خراسانى»
مرجع بزرگ حضرت آيت اللّه العظمى گلپايگانى نقل كرده بودند، كه يكى
از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى در درس ايشان ايراد و اشكالى كرد.- و اصرار در اشكال
كرده بود- و گويا آن شخص طالب علم همراه با تحصيل علم، انگشترفروشى هم مىكرد.
مرحوم آخوند خراسانى آن روز از نحوه اشكال و اصرارى كه او بر اشكال داشته ناراحت
مىشود و مىگويند: «آقا با يكدست كه نمىشود دو هندوانه را بلند كرد»! [اشاره به
اينكه درس خواندن با انگشترفروشى جمع نمىشود و آن كار مانع فهميدن درس و مطالب
است.] آن طلبه ناراحت مىشود، و مىگويد: پير شدى و آدم نشدى! مرحوم آخوند خراسانى
دست به ريش خود مىكشند و مىگويند: «آرى پير شدم و آدم نشدم.» مرجع بزرگ اين
داستان را راجع به حسن خلق و عظمت روح مرحوم آخوند نقل مىكردند.[1]