اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 200
مىفرمايند: «دكتر باهر من سالم شدم براى چه
اينجا بمانم برويم قم.» من از اين عبارت بسيار متعجب شدم چراكه عينا خود آقا شبى
كه در بيمارستان بسترى شدند صبح روز بعد همين جمله را به من فرموده بودند.
مورد ديگر كه آقا به لندن تشريف بردند سه سال قبل از فوتشان بود كه
معايناتى بود كه در ايران انجام گرفته بود و تشخيص داده بودند كه تومور در ريه
راستشان هست خوشبختانه اين بار هم آقا پس از تعمقى گفتند: «اينطور نيست» در لندن
هم چنين تشيخص داده شد و لذا برگشتيم قم.
در مرضى كه به فوت آقا منجر شد فرموده بودند: دكتر باهر حال من با
دفعههاى قبل فرق مىكند. مثل اينكه ديگر بايد بروم، شما هم از من ديگر خسته
شدهايد.
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 200