اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 18
فصل اول
دوران تحصيل
«طلوع خورشيد»
گوگد، روستائى در يك فرسخى شهرستان گلپايگان، مهد پرورش عالمان بزرگى
مىباشد. سالها پيش در اين روستا بزرگمردى پاكدل و پرهيزگار عالمى عامل و سيدى بزرگوار
به اسم محمد باقر مىزيست. آقا سيد محمد باقر در بين مردم آن سامان معروف به زهد و
تقوى و فضيلت بود. وى سخت پايبند به آداب دينى و سنن اسلامى بود و از بس در عبادت
و اطاعت خداوند كوشا بود كه در دل مردم جاى كرده بود. مردم او را چنان به قداست و
طهارت نفس شناخته بودند كه او را «امام» خطاب مىكردند. و تا به امروز هم در بين
مردم آن سامان معروف به امام است. آقا سيد محمد باقر امام داراى چهار فرزند دختر
بود، ولى از داشتن فرزند پسر محروم بود و از دست تقدير هشت پسر ايشان قبل از تولد
مرجع بزرگ از دنيا رفته بودند و داغ حسرت بر دل وى مانده بود.
عاقبت بارقهاى از نور ولايت از وادى مقدس ناحيه امام هشتم عليه
السّلام بر قلب وى تابيد. و همه احساسات او را تحت تأثير خود قرار داد. و در آقا
سيد محمد باقر امام عزم سفر به آن آستان مقدس را وجود آورد، بىدرنگ بار سفر مولى
الموالى امام هشتم عليه السّلام را با زاد صفاى اخلاص بر راحله توكل بربست و با
پاى پياده خود را بدان آستان مقدس رسانيد. و درحالىكه محبت آن خاندان در دلش موج
مىزد وارد حرم مطهر حضرتش شده و متوسل به حضرت على ابن موسى الرضا عليه السّلام
شدند، و از حضرت خواست كه بأذن اللّه پسرى به او مرحمت نمايند كه موجب روشنى چشم
او، بركت و عزت اسلام و مسلمين باشد. آن روز در زندگى سيد محمد باقر روز فرخنده و
مباركى گرديد و يا بهتر
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 18