responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 160

معظم له، مجسمه يك انسان كامل و ائيدال بودند، و تمام سنن اسلامى در اعمال ايشان مشهود بود. و تقيّد داشت كه از انجامش غافل نشود روى اين جهت. مقيّد بود به ملاقات نمودن علمائى كه وارد قم مى‌شوند و حجاجى كه از بيت اللّه الحرام مراجعت مى‌نمودند. و تا آنجا كه امكان داشت ايشان به منزل آنها براى ملاقات مى‌رفت. و تا زمانى كه حالشان مساعد بود براى تسليت و تعزيت به معزى و مصيبت‌زدگان به منزل آنها مى‌رفتند.

معظم له تقيّد خاصى به اذان گفتن داشتند، و هر روز به هنگام صبح در منزل اين عمل مستحب را به جاى مى‌آوردند. يكى از علما نقل مى‌كرد «شبى در ويريج مهمان ايشان بودم، نزديك صبح صداى دلنوازى شنيدم، دقت كردم ديدم صداى اذان مى‌باشد. ولى با خود مى‌انديشيدم كه اين فرد چه كسى است چنين خوب اذان مى‌گويد. به دنبال صدا رفتم ديدم مرجع بزرگوار حضرت آيت اللّه گلپايگانى مى‌باشد كه اذان مى‌گويد.

از آداب و سنن دينى مؤكد، زيارت قبول اولياء و علماء بود. معظم له تقيّد خاصى به اين امر داشتند و مقيد بودند كه بزيارت قبر حضرت معصومه (س) مشرف شوند. و مى‌فرمودند «در اوايل به قم آمدنم هر وقت مى‌خواستم وقت فراغتم را صرف كنم به حرم حضرت معصومه مشرف مى‌شدم و در آنجا به قرائت قرآن مشغول بودم بگونه‌اى بود كه دوستان مى‌گفتند اگر در حجره درست نيست در حرم است و بمن كبوتر هم نام گذاشته بودند.» در اواخر عمرشان روز چهارشنبه بعد از فراغ از درس، به حرم مشرف مى‌شدند. و مدتى در بالا سر مبارك حضرت معصومه به زيارت و عبادت مشغول بودند.

مدتى كه در اواخر بسترى شدند و بيرون آمدن برايشان تكلف داشت آقايى خدمتشان رسيد و جوياى حالشان شد فرمودند الان حدود 15 روز است حرم نرفته‌ام دلم براى عمه‌ام خيلى تنگ شده است.

اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 160
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست