چهارم- كفارى كه اگر زكوة به آنان بدهند
بدين اسلام مايل ميشوند، يا در جنگ بمسلمانان كمك ميكنند ولى بعيد نيست كه اعطاء و
دادن اين قسم مخصوص بامام (عليه السلام) باشد.
پنجم- خريدارى بنده براى آزاد كردن.
ششم- بدهكارى كه نميتواند قرض خود را بدهد.
هفتم- سبيل اللّه يعنى هر كار خير و عمل نيكى كه از شارع مقدس نسبت
به آن تشويق شده باشد مثل ساختن مدرسه علوم دينيه و پل و منزلگاه برى مسافرين و
زوار و مسجد و دار الايتام و تعظيم شعائر و طبع كتب دينى و نشر معارف اسلامى و هر
كارى كه موجب تقرب بخداوند متعال باشد.
هشتم- ابن السبيل يعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده و احكام اينها
در مسائل آينده گفته خواهد شد.
مسئله 1934- جايز است در يكدفعه مقدارى زكوة بفقير بدهند كه غنى شود
ولى اگر بمقدار مخارج يكسال گرفت بعد نميتواند، تا بقدر مخارج سال دارد بگيرد.
مسئله 1935- كسيكه مخارج سالش را داشته، اگر مقدارى از آنرا مصرف كند
و بعد شك كند كه آنچه باقى مانده باندازه مخارج سال او هست يا نه نميتواند زكوة
بگيرد.
مسئله 1936- صنعتگر يا مالك يا تاجرى كه درآمد او از مخارج سالش كمتر
است؛ ميتواند براى كسرى مخارجش زكوة بگيرد، و لازم نيست ابزار كار، يا ملك يا
سرمايه خود را بمصرف مخارج برساند.
مسئله 1937- فقيرى كه خرج سال خود و عيالاتش را ندارد؛ اگر خانهاى
دارد كه ملك او است و در آن نشسته؛ يا مال سوارى دارد، چنانچه بدون اينها نتواند
زندگى كند، اگرچه براى حفظ آبرويش باشد، ميتواند زكوة بگيرد و همچنين است اثاث
خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چيزهائيكه به آنها احتياج دارد و فقيرى كه
اينها را ندارد، اگر باينها احتياج داشته باشد، ميتواند از زكوة خريدارى نمايد.