مسئله 1801- كسيكه خمس بدهكار است، اگر با اذن حاكم شرع خمس را بذمه
بگيرد كه بعد ادا نمايد ميتواند در تمام مال تصرف نمايد و منافعيكه از آن بدست
ميآيد مال خود او است.
مسئله 1802- كسيكه با ديگرى شريك است، اگر خمس منافع خود را بدهد و
شريك او ندهد و در سال بعد از مالى كه خمسش را نداده براى سرمايه شركت بگذارد هيچ
كدام نميتوانند در آن تصرف كنند.
مسئله 1803- اگر بچه صغير سرمايهاى داشته باشد و از آن منافعى بدست
آيد ولّى او ميتواند پيش از بلوغ او خمس او را بدهد و اگر بعد از تمام شدن سال خمس
را ندهد نميتواند در آن مال تصرف نمايد و در اينصورت بر خود صغير واجب است بعد از
آنكه بالغ شد، خمس آن را بدهد.
مسئله 1804- انسان نميتواند در مالى كه يقين دارد خمسش را ندادهاند
تصرف كند ولى در مالى كه شك دارد خمس آنرا دادهاند يا نه، ميتواند تصرف نمايد.
مسئله 1805- كسيكه از اول تكليف خمس نداده، اگر ملكى بخرد و قيمت آن
بالا رود، چنانچه آن ملك را براى آن نخريده كه قيمتش بالا رود و بفروشد مثلا زمينى
را براى زراعت خريده است، در صورتيكه آنرا بذمه خريده و از پول خمس نداده قيمت آن
را داده؛ بايد خمس قيمتى را كه خريده بدهد. ولى اگر بعين خريده مثلا پول خمس نداده
را بفروشنده داده، و باو گفته اين ملك را باين پول ميخرم، در صورتيكه حاكم شرع
معامله پنج يك آنرا اجازه بدهد، خريدار بايد خمس مقدارى را كه آن ملك ارزش دارد
بدهد.
مسئله 1806- كسيكه از اول تكليف خمس نداده، اگر از منافع كسب چيزى كه
به آن احتياج ندارد خريده و يكسال از منافع بدست آمده گذشته بايد خمس آنرا بدهد. و
اگر اثاث خانه و چيزهاى ديگرى كه بآنها احتياج دارد مطابقشان خود خريده، در
صورتيكه بداند در بين سالى كه در آن سال فائده برده آنها را خريده، لازم