اسم الکتاب : انديشه هاى فقهى- سياسى آيتاللّه العظمى گلپايگانى در عصر غيبت المؤلف : امامى، محمدمهدى الجزء : 1 صفحة : 49
و اين تدبير را سياست خوانند، حكومت در اصطلاح تسلّط بر جامعه و
به دستگيرى امور آن است به منظور اجراى امورى كه جنبه عمومى دارد[1].»
به نظر مىآيد تفاوتى در معناى لغوى و اصطلاحى سياست نيست. به ويژه
معناى دوم سياست كه برپا داشته هرچيز است به نحو شايسته آن، پس سياست در لغت و
اصطلاح، تدبير نيازهاى افراد جامعه به نحو شايسته و نيز تدبير و تنظيم روابط درونى
و برونى ملت به بهترين شيوه است.
فقه سياسى دانشواژهاى است مركب از دو واژه، يكى فقه و ديگر سياست، و
اصطلاح به معناى فقهى است كه عهدهدار سياست و تدبير امور جامعه اسلامى است، بخشى
از فقه است كه روابط درون امتى و برون امتى جامعه اسامى را تنظيم مىكند، اما از
نگاهى ديگر، از دو واژه تركيب يافته است: فقه و سياست، كه هر واژه معناى خاصى
دارد. به طور كلى فقه سياسى داراى دو كاربرد است[3]:
[1]- محمد جعفرى هرندى، فقها و حكومت، تهران:
انتشارات روزبه، 1379، ص 13.