responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 78

امير المؤمنين (ع) مى‌فرمايد: در برابر پيامبر برخاستم در حالى كه جوانترين آن جماعت بودم و به پيامبر عرض كردم: اى پيامبر! من تو را در اين امر يارى خواهم رساند. پيامبر 6 فرمود: بنشين.

رسول اكرم بار ديگر سخن خود را تكرار كرد و همگى سكوت كردند و من برخاستم و سخن نخست خود را باز گفتم، و باز پيامبر 6 فرمود: بنشين، و سخن خويش را براى بار سوم از سر گرفت و هيچ كس واژه‌اى بر زبان نياورد، و من برخاستم و گفتم: يا رسول اللَّه! من تو را در اين امر يارى مى‌رسانم. پيامبر فرمود: بنشين كه تو برادر، وصىّ، وزير و وارث منى و خليفه پس از من هستى.

جماعت برخاستند در حالى كه به ابو طالب مى‌گفتند: خجسته باد بر تو كه اگر امروز به دين برادرزاده‌ات درآيى او پسرت را فرمانده تو قرار دهد[1].- اخبار در اين پيرامون آن قدر زياد است كه به شماره در نمى‌آيد[2].

مبحث دوم: علم:

همه مردم اجماع دارند در اين كه على بن ابى طالب (ع) داناترين فرد زمان خويش بوده است و مردم در علوم عقلى و نقلى از او بهره مى‌برده‌اند[3] و اين امر


[1] بنگريد به: تاريخ طبرى 2/ 62، كنز العمال 6/ 392، خصائص نسائى/ 86، مسند احمد بن حنبل 1/ 195 و كفاية الطالب/ 206.

[2] ابن بطريق در خصائص/ 98 در ذيل اين آيه مباركه: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ‌ مى‌گويد:« بدان كه اين فصل، دو اصل موجب را در ولاى امّت پس از پيامبر6 با هم گرد آورده است كه عبارتند از: وصيت و خلافت. وصى، عقلا و شرعا احقّ است به مقام موصى، و خليفه، عقلا و شرعا احقّ است به مقام مستخلف.

[3] اسكافى در« المعيار و الموازنه» 262 مى‌گويد:

« علم توحيد كه منزلت آن والاتر از همه علوم و مرتبت آن برتر از همه آن‌هاست و علما قبلا پيرامون آن سخن گفته بودند و خطبا در باره آن داد سخن داده بودند با على( ع) به منصّه ظهور رسيد و حضرت( ع) اين علم را نشانه متعلّمان و حجّت منكران قرار داد. اين است ويژگى مختصر و مفصّل حضرت( ع) در ايمان، و آيا كسى توانسته است اين ويژگى را چنين گرد آورد و به اوجش دست يازد؟!» شارح معتزلى چنان كه در بحار 40/ 88 از او نقل شده است مى‌گويد:

« به طور كلّى جايگاه او در علم آن قدر بالاست كه هيچ كس نه به او مى‌رسد و نه به او نزديك مى‌شود و سزاوار است خود را معدن علم و سرچشمه حكمت بداند و هيچ كس پس از پيامبر6 شايسته‌تر از او به خلافت نيست».

ابن شهرآشوب در« المناقب» 2/ 39 مى‌گويد:

« حال كه ثابت شد در علم، همسنگى ندارد، صحيح است كه به امامت شايسته‌تر است».

سيّد على بن طاوس در« الطرائف»/ 136- 137 پس از نقل سخن غزالى پيرامون علم حضرت( ع) مى‌گويد:

« سخن من اين است كه آيا چنين جايگاهى براى هيچ يك از صحابه يا خويشان ميسّر بود يا هيچ يك از علماى اسلام توانست بدان حدّ رسد، پس اگر نمى‌بود جهل جاهلان و خطاى قائلان، چگونه در عقل و فهم مى‌گنجيد ابو بكر و عمر و عثمان بر على( ع) پيشى داده شوند؟».

علّامه بياضى در« الصراط المستقيم» 2/ 11 مى‌گويد:« علم به آن چه هستى مى‌يابد نيست مگر براى پيامبر، چرا كه خداوند مى‌فرمايد: فَلا يُظْهِرُ عَلى‌ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ‌[ جن/ 27؛]، و پيامبر، امام را از اين علم آگاه مى‌گرداند تا در استحقاق خود به اين مقام بدان استشهاد كند».

علّامه طوسى در تجريد الاعتقاد در بيان دلايل امامت حضرت( ع) مى‌گويد:

« زيرا على( ع) آگاه‌تر بود به سبب قوّت در حدس و فراوانى ملازمت ركاب پيامبر6 و بهره گرفتن بسيار از ايشان. صحابه در بيش‌تر رويدادها پس از خطا نزد حضرت( ع) مى‌آمدند. پيامبر6 فرموده است:

داورترين شما على است. فضلا در همه علوم به او استناد مى‌جويند و او خود از اين امر خبر داده بود».

بنگريد به: كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد/ 409- 411.

آقاى صدر در كتاب ارزشمندش« تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام» تقدّم شيعه را در همه علوم همچون ادب و قرآن و حديث و سيره و كلام و فقه و اخلاق به اثبات رسانده است، و روشن است كه همه علوم شيعه به امامانشان و پدر امامانشان امير المؤمنين( ع) استناد دارد.

چه نيكو گفته است سيبويه نحوى به هنگام پرسش از علم حضرت( ع):

« نياز همگام به او و بى‌نيازى او از همگان، خود، گواه آن است كه اوست امام همگان».

اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 78
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست