responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 50

چون خداوند تبارك آدم را بيافريد اين نور را در پشت او تعبيه كرد و ما پيوسته در يك جا بوديم تا آن كه در پشت عبد المطّلب از يك ديگر جدا شديم. بخشى من شدم و بخشى على.» در همين جا آمده است: پيامبر خدا 6 فرمود: «من و على نورى بوديم در محضر خداوند- عزّ و جلّ- چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند آدم را بيافريند، پس چون خداوند پدرم آدم را بيافريد اين نور را در پشت او جاى داد، همچنان خداوند اين نور را از پشتى به پشتى منتقل مى‌ساخت تا اين كه آن را در پشت عبد المطّلب جاى داد. [سپس آن را از پشت عبد المطّلب خارج ساخت‌] و به دو بخش تقسيم كرد: بخشى را در پشت عبد اللَّه قرار داد و بخشى را در پشت ابو طالب. پس على از من و من از اويم. گوشت او گوشت من و خون او خون من است. هر كه او را دوست بدارد مرا دوست داشته است كه من هم او را دوست مى‌دارم و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است كه من هم او را دشمن خواهم داشت‌[1]


[1] علّامه سيّد حامد حسين در« عبقات الانوار»، در دلالت اين حديث بر امامت امير المؤمنين وجوهى را ياد آورى كرده است كه چكيده، آن‌ها را بيان مى‌داريم:

« 1- تصريح به خلافت على( ع) همان گونه كه در بخشى از احاديث روايت شده از سوى گروهى از اهل سنت رسيده با اين الفاظ است:« نبوّت در من است و خلافت در على»، يا نظاير آن.

2- تصريح به وصايت على( ع)، همان گونه كه در حديث با اين الفاظ آمده است:« مرا نبى و پيامبر قرار داده است و على را وصىّ.» 3- فرشتگان و ديگران تسبيح را از اين نور فرا گرفتند، زيرا هر تقديس و تسبيحى از آدم و انبيا و آدميان ديگر به پيروى از پيامبر و على و در پرتو عمل به سنّت آن دو صورت پذيرفته است و دليل آن اين سخن پيامبر6 است كه فرمود:« هر كه سنّت حسنه‌اى بنهد، پاداش اين سنّت را به همراه پاداش كسانى كه تا روز رستخيز بدان عمل كنند براى خود خواهد داشت.» و اين دو همان كسانى هستند كه اين سنّت حسنه را در جهان بنهادند، و از همين رو على( ع) پاداشى را به دست خواهد آورد كه پيامبر6 و اين خود، فضيلتى است سترگ كه خرد از دريافت عظمت آن ناتوان است.

تصريح به اين كه فرشتگان، تسبيح خداوند عزّ و جلّ را از اين نور آموخته‌اند در پاره‌اى احاديث وارد شده است، و با چنين فضيلتى كه براى على( ع) حاصل است ديگر چگونه مى‌توان كسى را بر او پيشى داد كه نه تنها اين فضيلت بدو نسبت داده نمى‌شود كه پيش از پذيرش اسلام، پيشينه كفر دارد؟! 4- اگر پنج تن نبودند خداوند آدم را نمى‌آفريد.

در حديث اشباح- به روايت حموينى- اين سخن خداوند به آدم آمده است كه:« اين پنج تن از فرزندان تو هستند كه اگر آن‌ها نمى‌بودند تو را خلق نمى‌كردم»، و حال كه اين جايگاه از آن على( ع) است چگونه كسى بر او پيشى داده مى‌شود؟! 5- حديث نور، حاكى از آن است كه نور پيامبر و على- 8- تفاوت زمانى بسيارى با آفرينش آدم دارد، و بر اين اساس، على جز خاتم الأنبياء6 بر آدم و ساير پيامبران برترى دارد. او امام پس از پيامبر است و ديگر پس از اين، نه سخنى براى طالب مى‌ماند و نه نورى براى آن كه خواهان فرا گرفتن نور است و نه دليل ديگرى كه به كار آيد و نه دانشى كه فزونى گيرد، و خداوند نور او را پيش از ديگران نيافريده مگر به سبب برترى او بر همه آفريده‌ها. نيز اين حديث دلالت بر آن دارد كه همه كمالات موجود در پيامبر اكرم6 در امير المؤمنين على( ع) نيز يافت مى‌شود.

اين بابى است كه براى خردمندان هزار باب ديگر مى‌گشايد و البتّه كافى است براى اثبات قبح تقدّم ديگرى بر حضرت( ع).

6- تقدّم پيامبرى محمّد6 دليل برترى اوست و روشن است كه اين خود، فرعى است بر تقدّم نور او كه گواه اولويت حضرت6 است.

از آن جا كه على( ع) از همان نورى آفريده شده كه پيامبر از آن وجود يافته است، بنا بر اين على( ع) جز رسول اكرم از همه آفريده‌ها برتر خواهد بود، و بر اين اساس ديگر وجهى ندارد كسى را بر او پيشى داد، خواه پيامبر باشد يا صحابى.

7- يگانگى نور على( ع) و نور پيامبر6 و آفريده شدن اين نور پيش از آفرينش آدم، گواه آن است كه امام، فضيلتى عظيم دارد كه گرفتن پيمان، شاخه آن به شمار مى‌آيد. بنا بر اين ترديدى نيست كه او بر همه پيامبران و رسولان برتر است و تنها او و نه جز او براى جانشينى پيامبر6 تعيّن يافته است.

از پاره‌اى احاديث چنين پيداست كه اقرار به وصايت على( ع) همچون اقرار به پيامبرى محمّد6 و يگانگى خداى سبحان، ركن است و هر كه از آن روى برتابد كفر در پيش گرفته است.

سخن را چنين ادامه مى‌دهيم:

ابن عربى در اين جا سخنى دارد كه در باب ششم فتوحات مكيّه بيان داشته است و در آنجا تصريح دارد كه در عالم هباء- جهان نور- هيچ كس از پيامبر اكرم6 به خدا نزديكتر نبوده است و نزديكترين مردم هم به رسول اللَّه6 على بن ابى طالب بوده است« كه امام تمامى جهانيان و جامع اسرار همه انبياست»، و اين سخن اوست:

« ... در اين جهان نور، نزديكترين حقيقت پذيرفته براى خدا، حقيقت محمّد بوده است كه همان عقل اوّل ناميده مى‌شود و او سرور همه جهانيان است و نخستين ظاهر، در عرصه وجود، كه ظهور او از همين نور الهى و از جهان نور و از حقيقت كليه برخاسته است. در اين جهان نور، عين حضرت و عين عالم كه از تجلّى اوست وجود داشته است و نزديكترين مردم به حضرت6 على بن ابى طالب، امام همه جهانيان و جامع اسرار همه پيامبران مى‌باشد.» اين سخن را بسيارى از بزرگان صوفيه از ابن عربى نقل كرده‌اند و آن را دليلى گرفته‌اند بر افضليت على( ع)،( رجوع كنيد به: خلاصة العبقات، 5/ 207- 322). فتوحات مكيه چهار جلدى قطع رحلى( نشر دار صادر بيروت) ج 1، ص 119.

ابن بطريق در عمده/ 91 مى‌گويد:

« اين كه على( ع) به همراه پيامبر6 نورى بوده است در برابر خداوند سبحان چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند، آدم را بيافريند و اين كه هر دو تسبيح گوى خداى بوده‌اند به هيچ كس اجازه نمى‌دهد همسنگى براى او ادّعا كند يا به مسأله خدشه‌اى وارد سازد و چه دور است كه دست كسى ستاره ثريا را دريابد.».

اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 50
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست