اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 417
به او فرمود: اى على! اگر چنين نمىبود كه گروهى از امّت من
در حقّ تو همان سخنى را مىگفتند كه مسيحيان در حقّ عيسى بن مريم (ع) گفتند در
باره تو آن مىگفتم كه كسى بر تو گذر نمىكرد مگر آن كه از خاك پاى تو و غسالهات
شفا مىجستند، ولى تو را همين بس كه براى من همچون هارونى براى موسى جز آن كه
پيامبرى پس از من نيست و تو ذمّه مرا پاك مىكنى و عورت مرا مىپوشانى و در راه بر
پا داشتن سنّت من مىستيزى، و تو در روز رستخيز، نزديكترين مردمان به من خواهى
بود و بر سر حوض كوثر، جانشين من هستى، و پيروان تو بر منبرهايى از نور خواهند بود
با چهرههايى سپيد كه پيرامون من هستند و در بهشت، همسايگان من، [بىآنكه از شمار
اصحاب من كاسته شود]، جنگ با تو جنگ با من، صلح با تو صلح با من و سرشت تو سرشت من
است. فرزندان تو فرزندان من هستند و تو دين مرا ادا مىكنى و وعده مرا بر مىآورى
و حق، بر زبان تو و در قلب تو و با تو و در كنار تو و در برابر ديدگان توست.
ايمان، با گوشت و خون تو درهم آميخته چنان كه با گوشت و خون من درهم آميخته است.
بدخواه تو بر سر حوض كوثر بر من وارد نشود و دوستدار تو از آن كنار گذارده نشود.
پس على (ع) به سجده افتاد و فرمود:
سپاس مر خدايى را كه با
اسلام بر من منّت نهاد و به من قرآن آموخت و بهترين مردمان و ارجمندترين آفريدگان
و گرامىترين آسمانيان و زمينيان، خاتم انبيا و سرور رسولان و برگزيده خدا در ميان
همه جهانيان را به سبب نيكى به من و تفضّل بر من، محبوب دلم گرداند. پيامبر 6 به
او فرمود: اى على! اگر تو نمىبودى پس از من، مؤمنان شناخته نمىشدند. خداوند، نسل
هر پيامبرى را در پشت او نهاده است و نسل مرا در پشت تو گذارده است. اى على! تو
براى من عزيزترين و گرامىترين مردم هستى و دوستدار تو ارجمندترين فرد در ميان
امّت من است كه بر سر حوض كوثر به من وارد مىشود.
مبحث بيست و ششم:
پيرامون داستان اصحاب كهف و گفت و گوى حضرت (ع) با يهود:
ابو اسحاق احمد بن محمّد
بن ابراهيم ثعلبى در كتاب عرائس[1]- آورده است
كه:
هنگامى كه عمر بن خطّاب
به خلافت رسيد گروهى از دانشمندان يهود نزد او آمدند و