responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 261

هنگامى كه آسمان‌ها و زمين را آفريد آن‌ها را فرا خواند پس آن‌ها پاسخش دادند و نبوّت مرا با ولايت على بن ابى طالب بر آن‌ها عرضه كرد و آن‌ها آن را پذيرفتند. سپس خداوند خلق را آفريد و امر دين را به ما واگذار كرد، پس سعادتمند به واسطه ما سعادتمند شد و نگون بخت به واسطه ما نگون بخت شد. ماييم كه حلال خدا را حلال مى‌كنيم و حرام خدا را حرام.

در همين جا[1]- به نقل از ابو سعيد خدرى آمده است كه از سلمان نقل كرده است كه مى‌گويد: عرض كردم: يا رسول اللَّه! هر پيامبرى جانشينى دارد، جانشين تو كيست؟ پيامبر سكوت كرد. پس چون بعدا مرا ديد گفت: اى سلمان! و من به سوى او شتاب كردم و لبّيك گفتم. گفت مى‌دانى جانشين موسى كيست؟ عرض كردم: آرى، يوشع بن نون.

فرمود: چرا؟ عرض كردم: چون او در آن هنگام داناترين ايشان بود. پيامبر 6 فرمود:

جانشين و سرّ نگه دار من و بهترين كسى كه پس از خود باقى مى‌گذارم‌[2] و وعده مرا ادا مى‌كند و قاضى دين من مى‌باشد[3] على بن ابى طالب است.


[1] آن را در مناقب خوارزمى نيافتيم، ولى احقاق الحق 5/ 154 آن را از ارجح المطالب نقل مى‌كند كه آن نيز از ابن مردويه نقل كرده است، نيز در كشف الغمّه 1/ 157 به نقل از مناقب ابن مردويه آمده است.

[2] سيّد شرف الدّين در مراجعات/ 302 ذيل همين خبر مى‌گويد:

« اين سخن تصريحى است بر اين كه على جانشين پيامبر است و صراحت دارد در اين كه او پس از پيامبر برترين مردم است و در اين خبر دلالتى است التزامى در خلافت على( ع) و وجوب فرمانبرى از او كه بر خردمندان پوشيده نيست.» شيخ مظفّر در دلائل الصّدق 2/ 374 استدلال مى‌كند كه همين قرينه‌اى است دالّ بر خلافت.

« اخبار وصيّت، قراين ديگرى را هم در بردارد كه مقتضى آن است منظور از وصىّ، خليفه است، همچون اين سخن پيامبر6- بخشى از سخن در توصيف على( ع)- كه او( على) بهترين كسى است كه به خليفگى مى‌گذارم يا پس از خود به يادگار مى‌نهم.».

[3] مى‌گوييم: در برخى روايات« قاضى دينى» به كسر دال وارد شده است و آن چه ما از علماى خود نقل مى‌كنيم بر همين تقدير، استوار است.

مصنّف در كشف المراد/ 396 مى‌گويد:

« پيامبر6 فرمود: تو برادر و جانشين و خليفه پس از من هستى و قاضى دين من، و اين نصّى است صريح در ولايت و خلافت بر اساس آن چه گفته آمد.» شيخ طوسى در تلخيص الشّافى 2/ 166 مى‌گويد:

« در پاره‌اى روايات تعبير« قاضى دينى» به كسر دال وارد شده است، و اين روايت نيز صراحت در امامت دارد، زيرا قاضى به معناى حاكم است و هر گاه در همه دين حاكم باشد پس او امام خواهد بود.» ابن ابى جمهور احسائى در كتاب معين المعين چنان كه در حاشيه اللوامع الالهيه/ 282 از او نقل شده مى‌گويد:

« اين سخن پيامبر6:« قاضى دينى» به كسر دال، برگرفته است از اين سخن پيامبر:« اقضاكم على( ع)»، و اين دليل آن است كه على برترين صحابه بوده است و قضا به همه علوم نيازمند است ...»« فرمود:« اقضاكم على» و در اين حديث، منطوق آن را آشكارا بيان داشته است و مفهوم آن را به اين اختصاص داده است كه انواع و اقسام علوم را تنها براى على( ع) گرد آورده است. وجود هر يك از فضايلى كه گروهى از صحابه بدان اختصاص يافته‌اند متوقّف بر فضايل ديگر نيست مگر علم قضا كه پيامبر6 آن را به صيغه افعل براى على( ع) قرار داده است و آن مقتضى وجود اصل وصف و افزايش آن بر ديگرى است و موصوف بدان بايد عقلى كامل داشته باشد و نيكو تشخيص دهد و تيزهوش باشد و از سهو و غفلت به دور و به هنگام دشوار بودن حكم با ذكاوتش بدان دست يابد، عدالتى داشته باشد كه مانع از آن گردد تا پيرامون محرّمات بگردد و مروّتى كه او را به دورى از دنيا وادارد، زبانى راستگو داشته امانتدارى‌اش آشكار شود.

تركيب« قاضى دينى» در پاره‌اى روايات به فتح دال وارد شده است، چنان كه در بحار الانوار 36/ 311- 310 به نقل از كفاية الاثر چنين آمده است. در آن به نقل از انس بن مالك روايت شده است كه از پيامبر6 شنيد كه فرمود:

« جانشينان پيامبران، كسانى هستند كه پس از ايشان ديون آن‌ها را ادا مى‌كنند و به وعده‌هاى آن‌ها عمل مى‌كنند و بنا به سنّت ايشان به جنگ مى‌پردازند. سپس به على( ع) روى كرد و فرمود: تو در دنيا و آخرت جانشين و برادر منى، دين مرا ادا مى‌كنى و به وعده‌هاى من عمل مى‌كنى و بنا به سنّت من نبرد مى‌كنى»( الحديث).

اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 261
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست