responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 184

______________________________
علّامه بياضى در صراط المستقيم 1/ 239- 240 مى‌گويد:

«اسلام آوردن حضرت در كودكى، كرامتى است براى ايشان ... پس تقوا كه مستلزم كرامت است براى كسى كه در اسلام پيشى گرفته و بيش‌تر سالهاى عمرش را در كفر نگذرانده است ثابت است، و چگونه مى‌شود كه اسلام او با استدلال همراه نباشد، در حالى كه پيامبر 6 در مناقب على به فاطمه مى‌فرمايد: آيا خشنود نيستى كه من تو را به ازدواج كسى در مى‌آورم كه پيش از همه اسلام آورده است؟».

علّامه مجلسى در بحار الانوار 38/ 253 مى‌گويد:

«كسى كه معتقد باشد ايمان آوردن حضرت در كودكى اعتبارى ندارد در حقيقت، جهل را به سرور پيامبران نسبت داده است، زيرا حضرت 6 چنين امرى را بر او تكليف كرده و در همه جا آن را ستوده است و برترى او را بر جهانيان در پرتو همين امر، آشكار ساخته است. آن كه ايمان على را در خردسالى معتبر نداند جهل را به اشرف الوصيّين نسبت داده است چرا كه او در همايش‌هاى مسلمانان و در ميان صحابه و تابعان، به آن فخر كرده و بدان باليده و در پرتو آن احتجاج كرده است و اگر چه بيش‌تر آن‌ها از منافقان و معاندان بوده‌اند ولى با اين حال هيچ كس اين فضيلت او را انكار نكرده است».

علّامه امينى در الغدير 3/ 239 به نقل از جمهور علما آورده است كه على در حالى كه مادرش او را حامله بود مانع از آن مى‌شد كه در برابر بت به خاك افتد. او سپس مى‌گويد:

«آيا امامى كه در جهان جنين چنين بوده است مى‌تواند در جهان تكليف به آلايش كفر آلوده گردد! حضرت (ع) چه در دوران جنينى يا شيرخوارگى يا از شير ستاندگى يا نوجوانى يا جوانى يا ميانسالى يا دوران خليفگى، مؤمن بوده است».

چنان كه در عقد الفريد/ 236- 237 آمده است مأمون در پرتو همين موضوع به احتجاج با علماى اهل سنّت مى‌پردازد:

«مأمون در حديث احتجاج خود به چهل فقيه و مناظره خود با ايشان در اين كه امير المؤمنين شايسته‌ترين مردم به خلافت است مى‌گويد، اى اسحاق! در روزى كه خداوند پيامبرش را برانگيخت كدام كار بهتر بوده است؟ گفتم: اخلاص به شهادت. گفت: آيا پيشى گرفتن به اسلام نبوده است؟ گفتم: آرى. گفت:

اين را در كتاب خدا بخوان كه فرمود: وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ‌، جز اين نيست كه مقصود از اين آيه كسى است كه در آوردن اسلام به ديگران سبقت جسته است، آيا كسى را مى‌شناسى كه در گرويدن به اسلام بر على پيشى گرفته باشد؟ گفتم: يا امير المؤمنين! على در حالى اسلام آورد كه نوجوان بود و روا نبود بر او حكم شود و ابو بكر اسلام آورد در حالى كه به كمال رسيده بود و حكم بر او روا بود. مأمون گفت:

به من بگو كدام يك پيش‌تر اسلام آوردند تا پس از آن پيرامون جوانى و كمال با تو به بحث بنشينم. گفتم:

بر اين اساس على پيش از ابو بكر اسلام آورده است. مأمون گفت: پس به من در باره اسلام على بگو هنگامى كه آن را پذيرفت، آيا جز اين نبود كه پيامبر اكرم 6 او را به اسلام خواند يا اين كه الهامى از سوى خداى بود. اسحاق مى‌گويد: در اين هنگام ديده بر زمين دوختم، مأمون به من گفت: اى اسحاق! نگو از روى الهام بود تا او را بر پيامبر 6 تقدّم نداده باشى، زيرا پيامبر نمى‌دانست اسلام چيست تا جبرئيل نزد او آمد.

.

اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 184
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست