اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 106
من سخن گفته است. بر سر هر رشتهاى از موى سر تو فرشتهاى است
كه بر تو لعن مىفرستد و بر سر هر رشتهاى از موى ريش تو شيطانى است كه تو را
برمىانگيزد و تحريك مىكند، و اين كه در خانه خود بزى دارى كه فرزند رسول خدا 6
را خواهد كشت، و اگر- چه آن چه پرسيدى برهانى دشوار دارد ولى باز هم به تو خبر
مىدادم و دليل آن هم، چيزى بود كه در باره خود تو و بزت پيشگويى كردم. فرزند او
در آن هنگام كودك خردى بود، و چون بر حسين آن گذشت كه گذشت فرزند او كشتن حسين را
بر عهده گرفت[1].- و از آن
جمله است سخن طلحه و زبير هنگامى كه از حضرت (ع) اجازه خواستند تا به عمره روند و
حضرت (ع) فرمود: [به خدا سوگند آن دو آهنگ عمره ندارند] و مىخواهند راه بصره را
در پيش گيرند و خداوند تبارك مكر آن دو را باز خواهد گرداند و مرا به وسيله اين دو
به پيروزى خواهد رساند،[2]- و مسأله
همان گونه شد كه حضرت (ع) فرموده بود.
و از آن جمله است سخن
حضرت (ع) در حالى كه براى گرفتن بيعت جلوس كرده بود: از سوى كوفه هزار مرد به سوى
شما بيايند كه نه يكى كم باشند و نه يكى فزون كه تا دم مرگ با من بيعت خواهند
داشت.
ابن عبّاس مىگويد: هراس
مرا فرا گرفت كه مبادا شمار جماعت، كم يا بيشتر از اين عدد باشد و همچنان در خود
فرو رفته بودم و آنها را مىشمردم، پس شماره به نهصد و نود و نه نفر رسيد و ديگر
آمدن جماعت قطع شد و من در انديشه بودم كه ناگاه شخصى را ديدم كه به سوى ما
مىآيد. آرى، او اويس قرنى بود كه با آمدنش عدد، كامل شد[3].- و از آن جمله است پيشگويى كشته شدن
ذو الثديه از خوارج. پس هنگامى كه خوارج كشته شدند حضرت (ع) جنازه او را در ميان
كشتگان جستجو مىكرد و مىفرمود: به خدا سوگند نه دروغ گفتهام و نه به من دروغ
گفتهاند تا آن كه جنازه او را در ميان كشتگان بيافت
[1] ارشاد مفيد/ 174+ شرح نهج البلاغه ابن ابى
الحديد 10/ 14.