responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرحة الغری ت علامه مجلسی المؤلف : سید بن طاووس    الجزء : 1  صفحة : 126

و منقولست از عبيد اللَّه بن محمّد بن عايشه كه عبد اللَّه بن حازم گفت روزى با هارون- عليه اللّعنة- از كوفه به قصد شكار به طرف نجف بيرون رفتيم و چون به غرى رسيدم آهويى چند پيدا شدند. ما چرخها و سگها را كه همراه داشتيم بر ايشان فرستاديم. آنها گريختند و به تلّ نجف پناه بردند. چرخها و سگها برگشتند و داخل آن تل نشدند. هارون بسيار متعجّب شد. چون لحظه‌اى شد آهوها از تل به زير آمدند. اينها آهنگ شكارشان كردند. باز آهويان برگشتند و پناه به تل بردند و سگان و چرخها داخل تل نگرديده بازگشتند و سه مرتبه اين واقع شد. هارون گفت به ملازمان خود كه به طرف كوفه بتازيد و بتعجيل برويد و هر كه را از مردم كوفه ببينيد به نزد من آريد. رفتند و مرد پيرى را از قبيله بنى اسد به نزد هارون آوردند. هارون پرسيد كه اين تل چه جاييست؟ آن مرد گفت كه اگر مرا امان مى‌دهى كه آسيبى به من نرسانى ترا خبر مى‌دهم. هارون گفت كه تو در امان خدائى و ترا امان دادم كه هيچ ضرر از من به تو نرسد؛ راست بگو. آن مرد گفت كه خبر داد مرا پدرم از پدرش كه اين تل موضع قبر امير المؤمنين است و خداوند عالميان اين مكان را محترم گردانيده كه هر كس پناه به آنجا آورد ايمن است. هارون چون اين سخن شنيد از مركب به زير آمد و آب طلبيد و وضو ساخت و نزد آن تل نماز كرد و در آنجا بر خاك غلطيد و بسيار گريست و برگشت.

عبيد اللَّه بن محمّد گفت كه من اين سخن را از عبد اللَّه باور نكردم تا آنكه سال ديگر به حج رفتم؛ ياسر شتردار هارون را در مكّه ديدم و با يك ديگر بسيار مى‌نشستيم و صحبت مى‌داشتيم؛ روزى در اثناى صحبت نقل كرد كه هارون در وقتى كه از مكّه به كوفه آمده بود، شبى مرا گفت كه بگو به عيسى بن جعفر كه سوار شود و هارون و عيسى هر دو سوار شدند و من با ايشان سوار شدم تا آنكه به غريين نجف رسيدند. عيسى از مركب به زير آمد و افتاد و به خواب رفت و هارون- عليه اللّعنة- بالا رفت بر تل نجف اشرف و دو ركعت نماز كرد و بر خاك افتاد و مى‌گريست و مى‌گفت: اى پسر عم! و اللَّه كه من فضيلت و كمال ترا مى‌دانم و مى‌دانم كه از همه افضل و بهترى و قبل از همه به خدا ايمان آوردى و يارى رسول چنانچه بايد كردى و من به نيابت تو به جاى تو نشسته‌ام و امامت حقّ تو

اسم الکتاب : فرحة الغری ت علامه مجلسی المؤلف : سید بن طاووس    الجزء : 1  صفحة : 126
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست