اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 185
بالاى منبر رفت، پس از حمد و ثناى الهى در ضمن گفتارش چنين
گفت: «حمد و سپاس خداوندى را كه حق و صاحبان حق را آشكار كرد، امير مؤمنان (يزيد)
و شيعيانش را پيروز و چيره نمود، و دروغگو و پسر دروغگو را كشت.» او همين كه سخن
را به اينجا رسانيد، عبد اللَّه بن عفيف ازدى كه از پارسايان و شيعيان نيك حضرت
على 7 بود، و چشم چپش در جنگ جمل- كه در ركاب على 7 با دشمن
مىجنگيد بر اثر اصابت تير، و چشم راستش را در جنگ صفّين نابينا شده بود، و همواره
در مسجد اعظم كوفه هر روز تا شب در نماز و عبادت به سر مىبرد. پس از شنيدن سخن
گستاخانه ابن زياد، برخاست و چنين فرياد زد:
يا ابن مرجانة انّ
الكذّاب بن الكذّاب انت و ابوك و من استعملك و ابوه يا عدوّ اللَّه ...، اى پسر
مرجانه! همانا دروغگو و پسر دروغگو تو و پدرت و كسى است كه تو و پدرت را بر گرده
مردم سوار كرد، اى دشمن خدا آيا فرزندان پيامبران را مىكشى و آنگاه اين گونه بر
فراز منبرهاى مسلمانان سخن مىگويى؟! عبيد اللَّه بن زياد خشمگين شد و گفت: اين
سخنگو كيست؟! عبد اللَّه گفت: «سخنگو من هستم اى دشمن خدا! آيا فرزندان پاك پيامبر
6 را كه خداوند هر گونه ناپاكى را از آنها زدوده
مىكشى، و گمان مىكنى كه مسلمان هستى؟ واى بر اين مصيبت! كجايند فرزندان مهاجران
و انصار تا از تو رئيس ياغى تو كه ملعون پسر ملعون از زبان رسول خداوند جهان است
انتقام بكشند.» ابن زياد بيشتر خشمگين شد، به طورى كه رگهاى گردنش پر از
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 185