اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 156
حرم را به اجبار از خيمهها بيرون كردند، و خيمهها را به آتش
كشيدند، و زنان را با سر برهنه و پاى برهنه كه لباسهايشان به غارت برده شده بود،
در حالى كه گريه مىكردند، از خيمهها بيرون آوردند، آنان را با خوارى به عنوان
اسير به حركت درآوردند، آنها مىگفتند: «شما را به خدا ما را از كنار بدن پاره
پاره حسين 7 عبور دهيد.» آنها را از كنار قتلگاه عبور دادند، وقتى كه
بانوان به آن بدنهاى پاره پاره شهيدان نگاه كردند، فرياد گريه سر دادند، سيلى به
صورتشان مىزدند.
روايتكننده (حميد بن
مسلم) مىگويد:
فو اللَّه لا انسى زينب
بنت علىّ 7 تندب الحسين، و تنادى بصوت حزين و قلب كئيب، يا محمّداه!
صلّى عليك ملائكة السّماء هذا حسين مرمّل بالدّماء، مقطّع الاعضاء، و بناتك سبايا،
الى اللَّه المشتكى و الى محمّد المصطفى ...، سوگند به خدا زينب دختر على 7 را فراموش نمىكنم كه با آهى جانكاه براى حسين 7 مىگريست و با
صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مىزد: فرياد اى محمّد! درود فرشتگان آسمان بر
تو باد، اين حسين تو است كه در خون غوطهور است، اعضايش پاره پاره شده، و دخترانت
به عنوان اسير، حركت داده مىشوند، شكايتم را به سوى خدا و محمّد مصطفى 6 و على مرتضى و فاطمه زهرا و حمزه سيّد شهيدا 8
مىبرم، فرياد اى محمّد! اين حسين است كه به روى خاك افتاده، و باد شمال خاك
بيابان را بر بدنش مىپاشد، به دست ناپاكزادگان كشته شده است، آه! چه اندوه
جانكاه، و چه مصيبت جانسوز، امروز مرگ جدّم رسول خدا 6
را احساس مىكنم، اى ياران محمّد! اينها ذريّه و فرزندان پيامبر برگزيده خدا
هستند، كه به اسارت برده مىشوند.
طبق روايت ديگر زينب
3 فرمود:
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 156