اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 138
بسيارى از آنها را به خاك هلاكت افكند، سپس نزد پدر بازگشت و
صدا زد:
يا أبت! العطش قد قتلنى،
و ثقل الحديد قد اجهدنى، فهل الى شربة ماء من سبيل؟، اى بابا! شدّت تشنگى جانم را
به لب رسانده، و سنگينى اسلحه، مرا به زحمت انداخته، آيا جرعه آبى هست كه به دستم
رسد؟
امام حسين 7
گريه كرد و فرمود:
وا غوثاه! يا بنىّ من
اين آتى بالماء
...، آه از بىپناهى! اى
پسر جانم از كجا آب بياورم، برو اندكى با دشمنان جنگ كن، چقدر نزديك است كه با
جدّت محمّد 6 ديدار كنى، او با كاسهاى پر از آب، تو را
سيراب خواهد كرد، كه پس از آن هرگز تشنگى وجود ندارد.
على اكبر 7
به ميدان بازگشت و جنگ بسيار شديد و نمايانى نمود، سرانجام منقذ بن مرّه عبدى[1] آن حضرت را
هدف تير قرار داد، همين تير موجب افتادن على اكبر 7 بر زمين شد[2] صدا زد:
يا ابتاه! عليك منّى
السّلام، هذا جدّى يقرؤك السّلام و يقول لك: عجّل القدوم علينا، اى بابا! آخرين
سلامم بر تو باد، اينك اين جدّم است كه سلام به تو مىرساند و به تو مىفرمايد:
زودتر به سوى ما بيا.
«ثمّ شهق شهقة فمات، سپس
صيحهاى بلند زد و جان سپرد» امام حسين 7 به بالين على اكبر 7 آمد (ديد از دنيا رفته است) به بالين او نشست و خم شد، «
و وضع خدّه على خدّه
، و گونه خود را بر
[1]. و در مقاتل متعدد ديگر نام اين شخص« مرّة بن
منقذ بن نعمان عبدى» ذكر شده است.
( مترجم).
[2]. طبق نقل مقاتل الطّالبين، اين تير بر حلقش
اصابت كرد، و گلويش را دريد، و آن حضرت را غرق در خون نمود.
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 138