دختر حرب، هيزمكش جهنم (همسر أبو لهب).
268- به رسول خدا 6 ضربه زدى، خويشاوندى را با او بريدى، مثل كسى هستى كه سلامتى را با هلاكت معامله كند.
269- از ترس أبو جهل از وى اطاعت كردى، سر هم از دم پيروى مىكند.
دشمن كه هميشه باد در قيد هلاك
وز دست اجل باد گريبانش چاك
از جهل چو دين خود به دنيا بفروخت
شد تابع جاهلى سفيهى بىباك
270- متابعت تو از أبو جهل ننگى شد كه حاجيان به هنگام حج تو را سرزنش كنند و بر تو خاك بپاشند.
271- اگر محمّد 6 نسبت به كينهى دشمنان نرم شود، دشمنانش مرا با نيزه و تير پوست مىگيرند.
272- هيچگاه قدرت ندارند به محمّد 6 حمله كنند مگر اينكه، اطراف آن حضرت، مردان فراوانى كه در جنگ استادند و شخصيت خانوادگى دارند، روى زمين ريخته شوند.
آن مه كه كند ميان جانم مسكن
وز چهره او باغ دلم شد گلشن
گردى نرسد به دامن حشمت او
تا هست من شكسته را جان در تن
رجز امام 7 در جنگ بدر 273- آى فرزند عتبه (وليد) مرگ و خسارت بر تو باد. از جام مرگ شربتى به تو مىنوشانم (و از عواقب آن باكى ندارم.)[1]
اى خصم كه نيست در تو يك شمه ز درك
خواهم به تو دادن اين زمان شربت مرگ
[1]- جمله آخر كه در پرانتز است ترجمه نصف شعر است كه در بعضى از نسخهها آمده است.