38- زيبائىهاى آن با كدورت و رنج آميخته است و آسايش آن، سختى و ناراحتى همراه دارد.
در دار فنا اگر خواهى شاهى يافت
آخر ز اجل چهره خود خواهى يافت
صافى طلبى درد و كدورت بينى
راحتطلبى در آن تعب خواهى يافت
عليّ 7 كوه استقامت 39- دنيا دو چهره دارد: سختى و آسايش و دو جام لبريز دارد: نعمت و بلاء.
40- جوانمرد دانا و دانشمند به هنگام ديدن خيانت از روزگار صبر به او خيانت نخواهد كرد.
فياض ازل كه فيض او چون ابر است
روزىده ترسا و يهود و گبر است
گر حال تو از قضاى او بد گردد
گويند حكيمان كه علاجش صبر است
41- اگر حادثهاى به من روى آورد من در حوادث، صخرهاى محكم هستم.
42- از حوادث آنچنان آگاهم كه مىدانم نه لذت و نعمت دوام دارد و نه سختى و بلاء.
چون غم ز فلك كند به سويم آهنگ
يابد همه دم مرا به سختى چون سنگ
نى نعمت و نى بلا نخواهد ماندن
هر لحظه خم فلك برآرد صد رنگ
روزهاى مناسب براى آغاز كارها 43- اگر روز خوبى كه در خوبى آن ترديد نباشد براى صيد كردن بخواهى