1357- حمزه در جنگ بدر عتبه را به قتل رسانيد و به دشمن حمله كرد و جهادى بىامان نمود.
خورشيد ازل كه بر جهان مىتابد
هر ذره از او مرا ز خود مىيابد
چون فتح و ظفر به وقت خود مرهون است
در جستن آن مرد خدا نشتابد
1358- لشكر مشركين را در جنگ بدر شكست دادم و مردان آنان را به فرار كشانيدم.
1359- طلحه سردار مشركين را به لطف خدا مورد حمله قرار دادم.
1360- وقتى مورد حمله قرار گرفت به روى صورت به زمين افتاد و من شمشير تيزى را كه صيقلى داده بود از او برداشتم.
1361- آنگاه كه شمشير را همانند برقى كه در تاريكى مىجهد به حركت در آوردم گويا نمك به زخم طلحه پاشيده شد.
دشمن كه نديد غير آزار ز من
مجروح و شكسته گشت صد بار ز من
برداشتهام به او سر از گردن او
تا جان تنش شود سبكبار ز من
رجز عثمان بن أبي طلحه در جنگ احد 1362- من پسر عبد الدار هستم كه داراى امتيازاتى مىباشم و اي على 7 تو پيش من كشته مىشوى.
1363- اگر كشته نشدى از ترس كشته شدن فرار مىكنى و شكست مىخورى.