با خلق خدا كبر و عداوت تا چند
با أهل صفا جهل و غباوت تا چند
در يوزهى مال از خلايق تا كى
بدبختى و آثار شقاوت تا چند
توجه به كسب و اظهار بىنيازى از مردم 1251- سنگهاى قلههاى كوهها را جابجا كردن براى من آسانتر از اينست كه منت مردم را بكشم.
1252- مردم مىگويند كار عار است، من مىگويم ننگ در ذلت سؤال است.
گر كوه ز جاى سخت به ناخن بكنى
زان به كه كشى منت هر دون دنى
از كسب حلال نان خود پيدا كن
تا فضل خدا كند تو را زود غنى
1253- تمام دنيا را با يك منت قبول نمىكنم و عزت مقام را با ذلت نمىخرم.
1254- همسرى را كه مژگانش از نظر خلقت سياه است دوست دارم، زيرا نمىخواهم منت سرمه در چشم او ديده شود.
از منت مردم است بر دل بارى
راضى نشدم به بار منت بارى
من عاشق خوبان سيهچشم شوم
تا منت سرمهام نباشد بارى
اظهار جوانمردى و سخاوت خود 1255- خانهام منزلگاه كسى است كه در آن وارد گردد و هر خوراكى كه دارم براى هركس كه بخورد حلال است.