و نه نيرنگ در اين راه فائده داشت.
1178- نزديكترين افراد به تو نه كمك جانى به تو كردند و نه كمك مالى بلكه تو را تسليم مرگ ساختند راستى كه كار زشتى انجام دادند.
1179- چه شده كه هيچكس بر سر قبرت نمىآيد و هيچيك از آنان اطراف قبر تو نمىگردند؟!
1180- چه شده كه نام تو فراموش و كنار گذاشته شد و همه به تقسيم مالى كه گذاشتى مشغول شدند.
1181- چه شده كه كاخ تو خالى مانده، كسى در آن نيست كه با مراجعهكنندگان انس بگيرد و از سوى ديگر از دو طرف قبرت ترس و ناله تو را فراگرفته است.
روزى كه كشند جانت از تن بيرون
نى رشوه در آن سود دهد نى افسون
همراه تو باشند كسان تا لب گور
وانگاه تو در خاك بمانى محزون
1182- نمىتوانى منكر شوى كه قدرت براى هيچكس دوام نياورده مگر اينكه بطور حتم شتر مرگ و ترس درب خانهاش خوابيده است.
1183- چگونه ممكن است براى هميشه اميد دوام زندگى را داشته باشيم درصورتىكه روح إنسان با ريسمانهاى مرگ پيوسته است.
1184- جسم پادشاه هدف راههاى مختلف مرگ قرار گرفته و قدرت وى از دست رفته و به ديگرى منتقل شده است.
هرچند كسى صاحب عقل است و خرد
از دست اجل به هيچ رو جان نبرد
خياط ازل كه دوخت پيراهن عمر
آخر به اجل گفت كه جيبش به درد